Selected
Original Text
Mostafa Khorramdel
Abdullah Yusuf Ali
Abdul Majid Daryabadi
Abul Ala Maududi
Ahmed Ali
Ahmed Raza Khan
A. J. Arberry
Ali Quli Qarai
Hasan al-Fatih Qaribullah and Ahmad Darwish
Mohammad Habib Shakir
Mohammed Marmaduke William Pickthall
Muhammad Sarwar
Muhammad Taqi-ud-Din al-Hilali and Muhammad Muhsin Khan
Safi-ur-Rahman al-Mubarakpuri
Saheeh International
Talal Itani
Transliteration
Wahiduddin Khan
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful.
26:1
طسٓمٓ
26:1
طا. سین. میم. [[«طسم»: حروف مقطّعه است (نگا: بقره / 1).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:2
تِلْكَ ءَايَـٰتُ ٱلْكِتَـٰبِ ٱلْمُبِينِ
26:2
این (سوره که به تو وحی میشود، برخی از) آیات کتاب (قرآن است که) بیانگر (احکام الهی برای سعادت دنیا و آخرت مردمان) است. [[«تِلْکَ ...»: (نگا: یوسف / 1، حجر / 1).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:3
لَعَلَّكَ بَـٰخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا۟ مُؤْمِنِينَ
26:3
انگار میخواهی از غم و اندوه این که آنان ایمان نمیآورند، خویشتن را نابود کنی؟! [[«لَعَلَّکَ»: چرا باید که تو. انگار تو میخواهی. مراد از (لَعَلَّ) در اینجا استفهام انکاری است که متضمّن نفی بعد از خود است. «بَاخِعٌ»: هلاک کننده. نابود سازنده (نگا: کهف / 6). «أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ»: از این که ایمان نمیآورند. جمله در موضع نصب است و مفعول له است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:4
إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةً فَظَلَّتْ أَعْنَـٰقُهُمْ لَهَا خَـٰضِعِينَ
26:4
اگر ما بخواهیم معجزهای از آسمان بر آنان نازل مینمائیم که گردنهایشان در برابر آن (خم گردد، و از روی اجبار ایمان آورند و) تسلیم شوند. (امّا سنّت خدا و حکمت الله مقتضی اختیار است، و ثواب یا عقاب را مترتّب بر آن کرده است). [[«آیَةً»: معجزهای مراد است که مردم را وادار به ایمان گرداند. «ظَلَّتْ»: بشود و بگردد. از افعال ناقصه و به معنی (صارَتْ) میباشد. «أَعْنَاق»: جمع عُنُق، گردنها، تسمیه کلّ به اسم جزء است و مراد خود مردمان است. برخی (أعنَاق) را به معنی جماعت و گروه، و رؤساء و رهبران قوم دانستهاند. ذکر (ظَلَّتْ) به شکل مفرد مؤنّث باتوجّه به لفظ (أعناق) و ذکر (خَاضِعینَ) به صورت جمع مذکّر با توجّه به معنی آن است (نگا: انبیاء / 15، یوسف / 4).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:5
وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ ٱلرَّحْمَـٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا۟ عَنْهُ مُعْرِضِينَ
26:5
هیچ گونه موعظه و اندرز تازهای (از قرآن) برای آنان از سوی خداوند رحمان نمیآید، مگر این که ایشان از آن رویگردان میشوند. [[«ذِکْرٍ»: موعظه و اندرز. در اینجا مراد بخشی از آیات قرآن است. «مُحْدَثٍ»: تازه و نو (نگا: انبیاء / 2).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:6
فَقَدْ كَذَّبُوا۟ فَسَيَأْتِيهِمْ أَنۢبَـٰٓؤُا۟ مَا كَانُوا۟ بِهِۦ يَسْتَهْزِءُونَ
26:6
آنان (آیات قرآنی را) دروغ مینامند، و هرچه زودتر خبر (مجازات) چیزی که بدان استهزاء و تمسخر میکنند بدیشان خواهد رسید (و کیفر کمرشکن و دردناک کار خود را خواهند دید). [[«أَنبَآءُ»: اخبار. مراد کیفرهای سختی است که در این جهان و آن جهان دامنگیر آنان میشود (نگا: انعام / 5 و 6).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:7
أَوَلَمْ يَرَوْا۟ إِلَى ٱلْأَرْضِ كَمْ أَنۢبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ
26:7
آیا آنان به زمین نمینگرند و نمیبینند که چه قدر انواع و اقسام گیاهان و درختان نر و مادهی زیبا و سودمند را در آن رویاندهایم؟ (اگر دقّت کنند نشانههای قدرت یزدان را در آرایش و پیرایش ظاهری و در خواصّ و فوائد باطنی روئیدنیها میبینند، و پیدایش این همه رنگ و بو و فعل و انفعالات شیمیائی، و وجود زوجیّت و طرز تلقیح و باروری رُستنیها، به زبان حال ایشان را به سوی خالق متعال رهنمود میکند و آنان را از تکفیر و تکذیب حق به دور میسازد). [[«زَوْجٍ»: صنف و نوع (نگا: طه / 53). نر و ماده (نگا: رعد / 3). «کَرِیمٍ»: نافع و سودمند. ارزشمند. زیبا و خوش منظر (نگا: شعراء / 58).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:8
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:8
بیگمان در این کار (آفرینش گیاهان و درختان، در کوه و دمن و مزرعه و بیابان) نشانه بزرگی است (بر وجود خالق جهان) ولی اکثر مردمان (چشم دل را میبندند و به ندای عقل گوش فرا نمیدهند و این چند روزهی حیات را غافلوار بسر میبرند و به خدا) ایمان نمیآورند. [[«آیَةً»: نشانه و دلیل. عبرت و پند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:9
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:9
پروردگار تو قطعاً چیرهی مهربان است. [[«الْعَزِیزُ»: قدرتمندی که توانا بر همه چیز است. «الرَّحیمُ»: مهربانی که رحمت واسعهاش همه جا را فرا گرفته است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:10
وَإِذْ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱئْتِ ٱلْقَوْمَ ٱلظَّـٰلِمِينَ
26:10
(برای قوم خود بیان دار) هنگامی را که پروردگارت موسی را نزدیک کوه طور ندا داد که به سوی قوم ستمکار (فرعون و فرعونیان برو). (قومی که با کفر و معاصی بر خود ستم کردهاند، و با به بندگی کشاندن بنیاسرائیل، بدانان ظلم نمودهاند). [[«إِئْتِ»: بیا. در اینجا مراد به سراغ رفتن است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:11
قَوْمَ فِرْعَوْنَ ۚ أَلَا يَتَّقُونَ
26:11
قوم فرعون. (شگفتا چگونه در ظلم فرو رفتهاند!) آیا (از سرانجام کار و کیفر ستم خود نمیترسند و از خشم و عذاب خدا) نمیپرهیزند؟ [[«قَوْمَ»: عطف بیان یا بدل است. «أَلا یَتَّقُونَ»: آیا نمیپرهیزند؟ هان پرهیز کنند. «أَلا»: دو کلمه و فراهم آمده است از همزه استفهام و لاء نفی. یا تنها واژهای است و حرف تنبیه بوده و برای ترغیب و تشویق به کار پس از خود است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:12
قَالَ رَبِّ إِنِّىٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ
26:12
(موسی) گفت: پروردگارا! من میترسم که مرا تکذیب کنند (و از روی تکبّر و تفرعن رسالتم را نپذیرند). [[«أَن یُکَذِّبُونِ»: این که مرا دروغگو نامند و تکذیب کنند. ضمیر مفعولی (ی) از آخر فعل حذف شده است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:13
وَيَضِيقُ صَدْرِى وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِى فَأَرْسِلْ إِلَىٰ هَـٰرُونَ
26:13
(اگر تکذیبم کنند، از غم و غصّه) سینهام تنگ میشود، و (بدین هنگام چنان که باید در مجادلهی با آنان) زبانم نمیگردد (و روان و گویا صحبت نمیکنم). پس (جبرئیل را) به پیش (برادرم) هارون بفرست (و پیغمبرش گردان، تا یاری و کمکمکند). [[«یَضیقُ صَدْری»: سینهام تنگ میشود. در فارسی میگوئیم: دلم تنگ میشود. آزرده خاطر و دل شکسته میگردم. «لا یَنطَلِقُ»: گویا و رسا نمیگردد. «فَأَرْسِلْ»: بفرست. مفعول آن مقدّر است که (جبرئیل) فرشته وحی است. از واژه ارسال پیدا است که موسی از آستان ذوالجلال درخواست نموده است که هارون را پیغمبر فرماید (قصص / 34، مریم / 53، انبیاء / 48).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:14
وَلَهُمْ عَلَىَّ ذَنۢبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ
26:14
آنان (به گمان خود، قصاص) گناهی بر من دارند و میترسم (پیش از انجام وظیفهی تبلیغ) مرا بکشند. [[«ذَنبٌ»: مراد قصاص مرد ستمگری است که با یک مرد مظلوم بنیاسرائیلی درگیر شده بود، و به هنگام میانجیگری موسی، اشتباهاً توسّط موسی به قتل رسید (نگا: قصص / 15).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:15
قَالَ كَلَّا ۖ فَٱذْهَبَا بِـَٔايَـٰتِنَآ ۖ إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ
26:15
(خداوند این تقاضای صادقانهی موسی را اجابت کرد و گفت:) این چنین نیست (که بتوانند تو را به قتل برسانند. درخواستت را راجع به هارون پذیرفتم). دو نفری با (توشهی) معجزات ما (که عصا و ید بیضاء است، به سوی فرعون و فرعونیان) بروید (و بدانید که) ما با شما هستیم و (شما را در پناه خود میداریم، و کاملاً مطالبی را که در میان شما و ایشان میگذرد) میشنویم. (قطعاً شما پیروزید). [[«آیَات»: معجزات. مراد عصا و ید بیضاء است (نگا: طه / 17 - 23).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:16
فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:16
به سراغ فرعون بروید و بگوئید: ما فرستادگان پروردگار جهانیانیم. [[«رَسُولُ»: علّت این که به صورت مفرد آمده است نه به صورت مثنّی؛ یعنی (رَسُولا)، این است (رَسُول) مصدر و به معنی (رِسالَة) است و به عنوان مفرد و مثنّی و جمع و مؤنّث و مذکّر ذکر میشود. مانند: لَقَدْ کَذَبَ الْواشُونَ ما فُهْتُ عِنْدَهُمْ بِسِرٍّ وَ لا أَرْسَلْتُهُمْ بِرَسُولٍ همچنین (رسول) معنی جمع نیز دارد. مانند: ضَیف و طِفل در: هؤُلآءِ ضَیْفی (حجر / 68)، ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً (حجّ / 5).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:17
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ
26:17
(پروردگار جهانیان به تو دستور میدهد) این که بنیاسرائیل را (آزاد از زنجیر اسارت و بردگی کنی و) با ما همراه سازی (تا به سرزمین مقدّس، یعنی فلسطین برویم). [[«أَرْسِلْ مَعَنَا»: مراد جلوگیری نکردن و آزاد گذاشتن است تا این که بتوانند بیایند و با موسی و هارون راهی فلسطین شوند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:18
قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ
26:18
(فرعون) گفت: آیا ما تو را در کودکی میان خود (در دامان مهر و در آغوش لطف خویش) نپروردهایم؟! و آیا سالهای متمادی از عمرت در بین ما ماندگار نبودهای (و از رعایت و حفاظت و نان و نمک ما برخوردار نگشتهای؟!). [[«قالَ ...»: سخن فرعون جنبه ریشخند را دارد. «وَلِیداً»: طفل. کودک. فعیل به معنی مفعول، و حال است. «لَبِثْتَ»: ماندهای.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:19
وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ ٱلَّتِى فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ ٱلْكَـٰفِرِينَ
26:19
و آن کاری را کردهای که کردهای و (مرتکب قتل یکی از طرفداران ما شدهای. و از اینها گذشته، تو اینک) کفران نعمتهای ما میکنی (و حق نان و نمک ما را فراموش مینمائی، و با ادّعای پیغمبری پروردگار جهان، الوهیّت ما را نادیده میگیری). [[«فَعْلَتَکَ»: کاری که کردهای. اشاره به قتل مرد قبطی است (نگا: قصص / 15). «الْکَافِرِینَ»: افراد ناسپاس. کفران نعمت کنندگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:20
قَالَ فَعَلْتُهَآ إِذًا وَأَنَا۠ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ
26:20
(موسی) گفت: من در حین انجام این کار (نمیدانستم مشتی که برای تأدیب و تنبیه به قبطی میزنم، منتهی به قتل میگردد، و) از سرگشتگان (و بیخبرانی) بودم (که اطّلاع ندارند ضربهی مشت هم گاهی منجر به قتل میشود). [[«إِذاً»: آن زمان که. «الضَّآلِّینَ»: گمراهان. در اینجا مراد جاهلین، بیخبران و غافلان از عواقب موقعیّت است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:21
فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِى رَبِّى حُكْمًا وَجَعَلَنِى مِنَ ٱلْمُرْسَلِينَ
26:21
پس من از دست شما گریختم وقتی که از شما ترسیدم (که در برابر این قتل غیرعمد مرا بکشید) و خداوند به من علم و دانش بخشید (تا در پرتو آن چیزها را درست ببینم و کارها را صحیح و بجا انجام دهم) و مرا از زمرهی پیغمبران کرد (تا بندگان خدا را به سوی نجات از عذاب فرا خوانم). [[«حُکْماً»: دانش و آگهی. حکمت، که هر کاری در پرتو آن بجا و به موقع انجام میپذیرد (نگا: انعام / 89).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:22
وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَىَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ
26:22
آیا این منّتی است که تو بر من میگذاری این که بنیاسرائیل را بنده و بردهی خود ساختهای؟! [[«وَ تِلْکَ نِعمَةٌ ...»: در این جمله، حرف استفهام انکاری مقدّر است که مفید نفی است. اصل آن چنین است: وَ هَلْ تِلْکَ نِعْمَةٌ ...؟! آیا نعمت است که؟! «أَنْ عَبَّدْتَ ...»: حرف (أَنْ) تفسیریّه است، و مطالب مابعد آن، تفسیر مطالب ماقبل آن است (نگا: یونس / 2). «عَبَّدْتَ»: برده و بنده کردهای.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:23
قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:23
فرعون گفت: پروردگار جهانیان کیست (که این همه از او صحبت میکنی و خویشتن را فرستادهی او میدانی؟). [[«مَا رَبُّ الْعَالَمِینَ»: گمان میرود فرعون این سخن را برای تجاهل و تحقیر مطرح کرده باشد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:24
قَالَ رَبُّ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَآ ۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ
26:24
(موسی) گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر شما راه یقین میپوئید (و حقیقت را میجوئید، حق این است که گفتم). [[«رَبُّ»: خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: هُوَ رَبُّ ... «إِن کُنتُم مُّوقِنینَ»: اگر به دنبال باور درست و سخن منطقی بوده باشید و هدف شما از این سؤال، درک و فهم حقیقت باشد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:25
قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُۥٓ أَلَا تَسْتَمِعُونَ
26:25
(فرعون رو) به اطرافیان خود (کرد و مسخرهکنان) گفت: آیا نمیشنوید (این مرد چه میگوید؟! میشنوید که جز یاوه نمیگوید؟!). [[«أَلا تَسْتَمِعُونَ»: آیا گوش فرا میدهید؟! آیا میشنوید؟! این سخن جنبه تعجّب و ریشخند را دارد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:26
قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلْأَوَّلِينَ
26:26
(موسی پس از اشاره به جهان کبیر، اشاره به جهان صغیر کرد و) گفت: او پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شما است (که مردند و چون جاودانه نبودند خدا نبودند). [[«رَبُّکُمْ وَ رَبُّ ...»: اشاره به دو نکته است: 1 - متوجّه ساختن فرعون و فرعونیان به نشانههای موجود در انفس، یا تذکّر خودشناسی 2 - قلم بطلان کشیدن بر ادّعای ربوبیّت فرعون زمان و فرعونهای دوران.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:27
قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِىٓ أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ
26:27
(فرعون به خیرهسری همچنان ادامه داد و) گفت: پیغمبری که به سوی شما فرستاده شده است قطعاً دیوانه است! (چرا که سخنان پریشان میگوید، و جز مرا خدا میداند). [[«أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ»: فرعون خواست با تعبیر «به سوی شما فرستاده شده است» خشم مردم را برانگیزد، و ایشان را به تکذیب موسی وادارد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:28
قَالَ رَبُّ ٱلْمَشْرِقِ وَٱلْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَآ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ
26:28
(و موسی باز هم به نشانههای خداشناسی گسترده در پهنهی آفرینش اشاره کرد و) گفت: او پروردگار طلوع و غروب (کواکب و سیّارات جهان) و همهی چیزهائی است که در میان آن دو قرار دارد، اگر شما عاقل میبودید (چنین چیزی را در پرتو خرد، از روی نظام طلوع و غروب ستارگان و برنامهی دقیق و اسرارآمیز آنها میفهمیدید). [[«الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ»: مراد طلوع خورشید و نمایان شدن روز، و غروب خورشید و پیدایش شب است. یا این که مراد طلوع و غروب همه کواکب و سیّارات جهان است. به معنی خاور و باختر نیز میباشند، و معنی زمان طلوع و غروب هم از آنها مستفاد میگردد (نگا: تفسیر شربینی).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:29
قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذْتَ إِلَـٰهًا غَيْرِى لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ ٱلْمَسْجُونِينَ
26:29
(فرعون سخت برآشفت و) گفت: اگر جز مرا به پروردگاری برگزینی تو را از زمرهی زندانیان خواهم کرد (و در بیغولههای زندان همچون دیگران خواهی پوسید). [[«الْمَسْجُونِینَ»: زندانیان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:30
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَىْءٍ مُّبِينٍ
26:30
(موسی) گفت: آیا اگر من چیز روشنی را به تو نشان دهم (که دلیل قاطع و برهان واضحی بر وجود خدای متعال و نمایانگر صدق رسالت و پیغمبری من باشد) باز هم (مرا زندانی میکنی؟). [[«شَیْءٍ»: چیز. مراد معجزه دالّ بر وجود خدا و درستی پیغمبریِ موسی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:31
قَالَ فَأْتِ بِهِۦٓ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِينَ
26:31
(فرعون) گفت: اگر از زمرهی راستگویانی، آن را بنمای. [[«فَأْتِ بِهِ»: آن را بیاور. آن را نشان بده.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:32
فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِىَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ
26:32
(در این هنگام موسی) عصای خود را انداخت. به ناگاه اژدهای (حقیقی و) نمایانی گردید. [[«أَلْقَی»: انداخت. افکند. «ثُعْبَانٌ»: اژدها. مار بزرگ (نگا: طه / 20). «مُبِینٌ»: آشکار و نمایان. مراد حقیقی است. یعنی چشمبندی و جادوئی در میان نبود. بلکه به خواست خدا چوبه دستی مار گردید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:33
وَنَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِىَ بَيْضَآءُ لِلنَّـٰظِرِينَ
26:33
و دست خود را (به گریبان فرو برد و سپس آن را) بیرون آورد، ناگهان بینندگان آن را سفید و روشن (همچون ماه تابان) دیدند. (پرتو آن همه جا را نورباران و درخشان کرد). [[«نَزَعَ»: بیرون آورد. مراد بیرون آوردن از گریبان است (نگا: نمل / 12). «بَیْضَآءُ»: سفید. مراد تابان و رخشان است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:34
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُۥٓ إِنَّ هَـٰذَا لَسَـٰحِرٌ عَلِيمٌ
26:34
(فرعون) به اشراف و بزرگان دور و بر خود گفت: این (مرد) جادوگر بس آگاه (و ماهری) است. [[«مَلإ»: اشراف. بزرگان (نگا: بقره / 246، اعراف / 60).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:35
يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِۦ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ
26:35
میخواهد با جادوی خود (عامّهی مردم را پیرامون خویش جمع آورد و) شما را از سرزمین خودتان (مصر) بیرون کند. پس شما (چه میاندیشید و) چه فرمان میدهید؟ [[«مَاذَا تَأْمُرُونَ؟»: فرمان شما چیست؟ این سخن بیانگر سقوط فرعون از ادّعای خدائی ودلجوئی او از سران به هنگام ضعف خود و غلبه موسی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:36
قَالُوٓا۟ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَٱبْعَثْ فِى ٱلْمَدَآئِنِ حَـٰشِرِينَ
26:36
گفتند: موسی و برادرش را مهلت بده (و در کار شکنجهی آنان عجله مکن) و به تمام شهرها (ی مصر، مأمورانی) برای بسیج اعزام کن. [[«أَرْجِهْ»: او را مهلت بده. امر مصدر (إرجاء) به معنی به تأخیر انداختن، و ضمیر متّصل (ه) است. در اصل (أَرْجِئْهُ) بوده و همزه برای تخفیف حذف شده است و ضمیر ساکن گشته است (نگا: اعراف / 111). «حَاشِرینَ»: گرد آورندگان. یعنی کسانی باشند که جادوگران را جمعآوری و در دربار حاضر کنند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:37
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ
26:37
تا همهی جادوگران ماهر و زبردست را پیش تو بیاورند. [[«سَحَّار»: صیغه مبالغه ساحِر است، جادوگر بسیار ماهر و بس آگاه و کهنهکار.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:38
فَجُمِعَ ٱلسَّحَرَةُ لِمِيقَـٰتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ
26:38
سرانجام جادوگران در روز موعود (که چاشتگاه روز جشن مصریها بود، در مکان معیّنی) گردآورده شدند (و به میدان مبارزه گسیل گشتند). [[«لِمِیقَاتِ»: در وعدهگاه. در زمان معیّن و در مکان مشخّص (نگا: اعراف / 143 و 155). «یَوْمٍ مَّعْلُومٍ»: روز مشخّص که روز جشن مصریان بوده است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:39
وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنتُم مُّجْتَمِعُونَ
26:39
(از مردم نیز برای حضور در میدان مبارزه دعوت به عمل آمد) و به مردم گفته شد: آیا (در این صحنه) شما گرد میآئید؟ [[«هَلْ أَنتُم مُّجْتَمِعُونَ؟»: آیا اجتماع میکنید؟ آیا جمع میشوید؟ مراد از سؤال، تحریک و تشویق مردم به گردهمآئی با شتاب هر چه بیشتر است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:40
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ ٱلسَّحَرَةَ إِن كَانُوا۟ هُمُ ٱلْغَـٰلِبِينَ
26:40
تا اگر جادوگران پیروز شوند، ما از آنان پیروی کنیم (و آن چنان صحنه را گرم و داغ نمائیم و هیاهو و جنجالی برپا کنیم که دشمنِ خدایان ما برای همیشه از میدان به در رود). [[«نَتَّبِعُ»: پیروی کنیم. دنبالهروی کنیم. مراد پیروی و دنبالهروی از آئین جادوگران و طرفداری از مکتب خدایان دروغین ایشان است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:41
فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالُوا۟ لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن كُنَّا نَحْنُ ٱلْغَـٰلِبِينَ
26:41
هنگامی که جادوگران (نزد فرعون حاضر) آمدند و به فرعون گفتند: آیا ما پاداش بزرگ و قابل ملاحظهای خواهیم داشت اگر پیروز شویم؟ [[«أَجْراً»: تنوین برای بیان عظمت و ارزش پاداش و مزد کار است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:42
قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَّمِنَ ٱلْمُقَرَّبِينَ
26:42
(فرعون که سخت از موسی به وحشت افتاده بود و در تنگنا قرار داشت) گفت: بلی! (هر چه بخواهید میدهم) به علاوه شما در این صورت از مقرّبان (درگاه من) خواهید بود. [[«الْمُقَرَّبِینَ»: مراد نزدیکان درگاه فرعون و درباریان شاهی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:43
قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلْقُوا۟ مَآ أَنتُم مُّلْقُونَ
26:43
(در روز موعود و در میدان مبارزه، موسی) به جادوگران گفت: آنچه را میخواهید بیفکنید، بیفکنید! (و هر چه در قدرت دارید بنمائید و به میدان آورید). [[«مُلْقُونَ»: اندازندگان. افکنندگان. اسم فاعل از مصدر (إلقاء) است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:44
فَأَلْقَوْا۟ حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا۟ بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ ٱلْغَـٰلِبُونَ
26:44
پس جادوگران (با غرور و نخوت) طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند: به عزّت فرعون سوگند که ما قطعاً چیره و پیروزیم! [[«حِبَال»: جمع حَبْل، طنابها. ریسمانها. «عِصِیّ»: جمع عَصا، چوبه دستی.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:45
فَأَلْقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِىَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ
26:45
موسی (مهلت نداد و) عصای خود را افکند، ناگهان (اژدهای بزرگی گردید و با سرعت) شروع به بلعیدن ابزارهای دروغین ایشان کرد (و آنها را یکی بعد از دیگری در کام خود فرو برد). [[«تَلْقَفُ»: با سرعت و قدرت میبلعید. «یَأْفِکُونَ»: با دروغ سر هم میکردند و به هم میبافتند. اشاره به کارها و ابزارهای دروغین جادوگران است (نگا: اعراف / 117، توبه / 70).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:46
فَأُلْقِىَ ٱلسَّحَرَةُ سَـٰجِدِينَ
26:46
جادوگران سجدهکنان بر زمین فرو افتادند. [[«أُلْقِیَ»: فرو انداخته شدند. بیان فعل به صورت مجهول بیانگر این است که آن چنان تحت تأثیر جاذبه معجزه موسی قرار گرفتند که برای خدا سجده بردند (نگا: طه / 70) و نیروی معجزه به گونهای ایشان را قانع کرد که نتوانستند خویشتنداری کنند و فوراً برای خدا سجده بردند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:47
قَالُوٓا۟ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:47
گفتند: به پروردگارِ عالَمیان ایمان داریم. [[«قالُوا ...»: مراد این است که کردار را با گفتار توأم، و فعل سجده را با قول مؤکّد کردند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:48
رَبِّ مُوسَىٰ وَهَـٰرُونَ
26:48
به پروردگار موسی و هارون. [[«رَبِّ»: بدل است. ذکر آن برای رفع توهمی است که در ذهن عامّه مردم بود. و آن این که مردم، فرعون را (رَبِّ) خود میدانستند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:49
قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُۥ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ ۖ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِى عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ۚ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَـٰفٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
26:49
(فرعون جادوگران را تهدید کرد و) گفت: آیا به او ایمان آوردید پیش از آن که من به شما اجازه دهم؟! او بیگمان بزرگ و استاد شما است و به شما جادوگری آموخته است. پس خواهید دانست (که با چه زجر و شکنجهای شما را خواهم کشت). حتماً دستها و پاهای شما را عکس یکدیگر قطع میگردانم و همگی شما را به دار میآویزم. [[«آذَنَ»: اجازه دهم. «کَبِیرُ»: مراد بزرگ و استاد است. «مِنْ خِلافٍ»: عکس یکدیگر. مثلاً دست راست و پای چپ، یا پای راست و دست چپ (نگا: مائده / 33). «لاُصَلِّبَنَّکُمْ»: حتماً به دارتان میآویزم.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:50
قَالُوا۟ لَا ضَيْرَ ۖ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
26:50
(جادوگران شجاعانه) گفتند: هیچ زیانی نیست (از این کاری که تو خواهی کرد. هر کاری که میخواهی بکن باکی نیست، چرا که) ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم (و به لقای معشوق و معبود حقیقی خود میرسیم و پاداش خویش را از او دریافت میداریم). [[«ضَیْرَ»: زیان و ضرر. «لا ضَیْرَ»: مانعی نیست. زیان و ضرری در میان نمیباشد. «مُنقَلِبُونَ»: بر گردندگان (نگا: مطفّفین / 31).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:51
إِنَّا نَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَـٰيَـٰنَآ أَن كُنَّآ أَوَّلَ ٱلْمُؤْمِنِينَ
26:51
ما امیدواریم که پروردگارمان گناهان ما را ببخشایاد، چرا که ما (در میان قوم تو) نخستین ایمانآورندگان بودهایم. [[«نَطْمَعُ»: آزمندیم. امیدواریم. «خطایا»: گناهان. خطاها. «أَن کُنَّا»: به سبب این که ما بودهایم. در اصل (لِأن کُنَّا) بوده و حرف (أَنْ) مخفّف از مثقّله است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:52
۞ وَأَوْحَيْنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِىٓ إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ
26:52
ما به موسی وحی کردیم که شبانه بندگان (مؤمن بنیاسرائیل) مرا (از مصر) کوچ بده. شما حتماً تعقیب میشوید (و فرعون و فرعونیان برای دستگیری شما دنبالتان میکنند). [[«أَنْ»: حرف مشبّهةٌبالفعل و مخفّف از (أَنَّ) است (نگا: مؤمنون / 27) «أَسْرِ بِعِبادی»: در شب بندگانم را کوچ بده (نگا: إسراء / 1). «مُتَّبَعُونَ»: تعقیب شوندگان. دنبال شوندگان. مراد تعقیب بنیاسرائیل توسّط فرعون و فرعونیان است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:53
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِى ٱلْمَدَآئِنِ حَـٰشِرِينَ
26:53
(توسّط جاسوسان خبر به دربار رسید که موسی و بنیاسرائیل در صدد کوچ به سرزمین دیگری هستند) پس فرعون (مأمورانی) به شهرها فرستاد تا (نیرو) جمع کنند (و جلو ایشان را بگیرند). [[«الْمَدَآئِن»: جمع مَدینة، شهر. «حَاشِرِینَ»: گردآورندگان (نگا: شعراء / 36).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:54
إِنَّ هَـٰٓؤُلَآءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ
26:54
(فرعون به مأموران دستور داد و گفت: به اهالی شهرها بگوئید:) اینها (که قصد فرار و تجمّع و تقویت در جای دیگری را دارند) گروه اندک و ناچیزی هستند (و ما با نخستین تاخت ایشان را گرفتار و به شکنجه و آزار میرسانیم). [[«شِرْذِمَةٌ»: گروه و طائفهای ناچیز و کم اهمّیّت.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:55
وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَآئِظُونَ
26:55
آنان ما را بر سر خشم میآورند. [[«غَآئِظُونَ»: خشمگینکنندگان. بر سر خشمآورندگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:56
وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَـٰذِرُونَ
26:56
(البتّه جای هیچ گونه نگرانی نیست، و لیکن) ما گروهی هستیم محتاط (و بیدار و دوراندیش). [[«جَمِیعٌ»: گروه و دسته. جمع (نگا: قمر / 44). «حَاذِرُونَ»: افراد محتاط و دوراندیش. آگاه و بیدار.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:57
فَأَخْرَجْنَـٰهُم مِّن جَنَّـٰتٍ وَعُيُونٍ
26:57
(سرانجام آنچه میبایست بشود شد، و عاقبت بنیاسرائیل بر فرعون و فرعونیان پیروز شدند) و ما آنان را از باغها و چشمهسارها بیرون راندیم. [[«جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ»: مراد باغهای سرسبز و چشمهساران پر آب مصر است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:58
وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ
26:58
و (ایشان را) از میان گنجها و کاخهای مجلّل (به در کردیم). [[«کُنُوزٍ»: گنجها. «کَرِیمٍ»: مراد ارزشمند و مجلّل و مزیّن و خوش و زیبا است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:59
كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَـٰهَا بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ
26:59
این چنین (شد که بنیاسرائیل پیروز گشتند) و آنها را میراث بنیاسرائیل کردیم. [[«کَذالِکَ»: کار چنین شد. در اینجا ترتیب طبیعی داستان مراعات نشده است. بلکه نتیجه و چکیده داستان گفته شده سپس به درازا از آن سخن رفته است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:60
فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ
26:60
(فرعون و فرعونیان) بنیاسرائیل را تعقیب کردند و به هنگام طلوع آفتاب بدیشان رسیدند. [[«مُشْرِقِینَ»: به طلوع خورشید رسیدگان. از مصدر (إشراق) به معنی رسیدن به وقت شُروق که به معنی طُلوع است. همان گونه که (إصباح) به معنی داخل شدن در (صَباح) و (إمساء) به معنی رسیدن به (مَساء) است. (مُشرِقِینَ) میتواند حال ضمیر (و) و یا (هم) باشد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:61
فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَـٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ
26:61
هنگامی که هر دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار میگردیم (و هلاک میشویم). [[«تَرَاءَی»: دید. فعل ماضی باب تفاعل است و در رسمالخطّ قرآنی (تراءا) است. «مُدْرَکُونَ»: رسیدگان. گرفتارشدگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:62
قَالَ كَلَّآ ۖ إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَيَهْدِينِ
26:62
(موسی) گفت: چنین نیست. پروردگار من با من است. (قطعاً به دست دشمنم نمیسپارد و به راه نجات) رهنمودم خواهد کرد. [[«کلاّ»: چنین نیست. این واژه حرفی است که سخن پیش از خود را ردّ و نفی میکند. یعنی: نگوئید که فرعون و سپاهیانش به ما میرسد. «مَعِیَ»: (نگا: طه / 46).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:63
فَأَوْحَيْنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضْرِب بِّعَصَاكَ ٱلْبَحْرَ ۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَٱلطَّوْدِ ٱلْعَظِيمِ
26:63
به دنبال آن به موسی پیام دادیم که عصای خود را به دریا بزن. (وقتی عصا را به دریا زد) دریا از هم شکافت، و هر بخشی همچون کوه بزرگی گردید (و دوازده راه خشک در آن پدیدار شد، و هر گروهی از اسباط دوازدهگانهی بنیاسرائیل در جادهای حرکت کرد). [[«إنفَلَقَ»: از هم شکافت. از هم باز شد. از هم جدا شد. «فِرْقٍ»: قِسم. بخش. مراد جوانب آبی است که واپس رفته است. «الطَّوْد»: کوه. کوه بزرگ. توصیف آن به عظیم در آیه، برای تأکید است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:64
وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ ٱلْـَٔاخَرِينَ
26:64
و در آنجا دیگران را (نیز به موسی و بنیاسرائیل) نزدیک گرداندیم (و فرعون و فرعونیان را وارد آن راههای دوازدهگانه کردیم). [[«أَزْلَفْنا»: نزدیک گرداندیم (نگا: شعراء / 90، / 31، تکویر / 13). «ثَمَّ»: آنجا. ظرف است. مراد وسط دریا است. «الآخَرینَ»: دیگران. مراد فرعون و لشکریان فرعون است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:65
وَأَنجَيْنَا مُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ أَجْمَعِينَ
26:65
موسی و جملگی همراهان او را نجات دادیم. [[«أَنجَیْنَا»: نجات دادیم.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:66
ثُمَّ أَغْرَقْنَا ٱلْـَٔاخَرِينَ
26:66
سپس دیگران را غرق کردیم. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:67
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:67
بیگمان در این (ماجرای نجات مؤمنان و غرق کافران) درس عبرت بزرگی است (برای کسانی که چشم باز و دل آگاه داشته باشند و دربارهی سرگذشت جبّاران مغرور بیندیشند و اوراق تاریخ مکتوب و منظور را به دقّت بخوانند و ببینند). ولی اکثر آنان ایمان نیاوردند (و کمتر ایشان، همچون آسیه و جادوگران، به جمع مؤمنان پیوستند). [[«آیَةً»: اندرز سترگ و عبرت بزرگ.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:68
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:68
بیگمان پروردگار تو با عزّت و توانا، و با محبّت و مهربان است. [[«الْعَزِیزُ»: توانا، در انتقام گرفتن از تکذیب کنندگان. «الرَّحِیمُ»: مهربان، در حق تصدیق کنندگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:69
وَٱتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَٰهِيمَ
26:69
(ای پیغمبر!) سرگذشت ابراهیم را برای کافران بیان دار. [[«نَبَأ»: خبر. مراد قصّه و سرگذشت است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:70
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِۦ مَا تَعْبُدُونَ
26:70
هنگامی که به پدرش (آزر) و قوم (بتپرست) خود گفت: چه چیز را پرستش میکنید؟ (چیزهائی را که میپرستید، کی شایستهی پرستش میباشند؟). - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:71
قَالُوا۟ نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَـٰكِفِينَ
26:71
(مفتخرانه پاسخ دادند و) گفتند: بتهای بزرگی را میپرستیم و دائماً (به پرستش آنها میپردازیم و) بر عبادتشان ماندگار میمانیم. [[«نَظَلُّ»: بر دوام میمانیم. از افعال ناقصه و بیانگر استمرار در کار است. «عَاکِفِینَ»: ملازمان عبادت (نگا: بقره / 187، اعراف / 138).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:72
قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ
26:72
گفت: آیا هنگامی که آنها را به کمک میخوانید، صدای شما را میشنوند و نیازتان را برآورده میکنند؟ [[«هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ؟»: آیا دعا و سخن شما را میشنوند؟ آیا نیازتان را برآورده میکنند و به شما پاسخ میگویند؟]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:73
أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ
26:73
یا سودی به شما میرسانند (اگر از آنها اطاعت کنید؟) و یا زیانی متوجّه شما میسازند (اگر از آنها سرپیچی نمائید؟). - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:74
قَالُوا۟ بَلْ وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ
26:74
میگویند: (چیزی از این کارها را نمیتوانند بکنند) فقط ما پدران و نیاکان خود را دیدهایم که این چنین میکردند (و بتان را به گونهی ما پرستش مینمودند و ما هم از کارشان تقلید میکنیم و بس. مگر میشود پدران و نیاکان ما در اشتباه بوده باشند؟). [[«وَجَدْنَا»: یافتهایم. دیدهایم. «آبَاء»: پدران. مراد پدران و اجداد و نیاکان است (نگا: شعراء / 76).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:75
قَالَ أَفَرَءَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ
26:75
آیا (میدانید که چه کار میکنید و) میبینید که چه چیز را میپرستید؟! [[«أَفَرَأَیْتُمْ؟»: آیا میبینید؟ مراد از دیدن، اندیشیدن و دانستن و به اصل مسأله پی بردن است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:76
أَنتُمْ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلْأَقْدَمُونَ
26:76
هم شما و هم پدران پیشین شما. [[«أَنتُمْ»: تأکید ضمیر فاعلی در آیه قبلی است. «الأقْدَمُونَ»: پیشینیان و گذشتگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:77
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّىٓ إِلَّا رَبَّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:77
همهی آنها دشمن من هستند (آنهائی که شما معبود خود میدانید) بجز پروردگار جهانیان. [[«عَدُوٌّ»: این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث یکسان به کار میرود (نگا: نساء / 101، انعام / 112). «إِلاّ رَبَّ»: اگر به خدا معتقد نبوده باشند و خدا جزو معبودهای آنان نبوده باشد، استثناء منقطع است و ذکر آن به منظور تأکید بر توحید خالص است. اگر هم علاوه از بتها خدا را نیز پرستش میکردهاند، ابراهیم پروردگار جهانیان را استثناء میکند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:78
ٱلَّذِى خَلَقَنِى فَهُوَ يَهْدِينِ
26:78
(پروردگار جهانیانی) که مرا آفریده است، و هم او مرا (به سوی سعادت دنیا و آخرت) راهنمائی میسازد (و در سراسر زندگی من حضور دارد و لحظهای از من غافل نیست). [[«یَهْدِینِ»: مرا راهنمائی میکند و دستگیرم او است (نگا: طه / 50).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:79
وَٱلَّذِى هُوَ يُطْعِمُنِى وَيَسْقِينِ
26:79
آن کسی است که او مرا میخوراند و مینوشاند. [[«یُطْعِمُنی ...»: مراد این است که روزیرسانم او است و من همه جا بر سر خوان نعمت او نشستهام.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:80
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
26:80
و هنگامی که بیمار شوم او است که مرا شفا میدهد. [[«یَشْفِینِ»: مراد این است که شافی تنها خدا است و دکتر و دوا وسیله است. انسان مؤمن به پزشک مراجعه میکند و دارو میخورد، ولی هیچ کدام را شفا دهنده نمیداند و بلکه معتقد است که اگر خدا خواست دوا و درمان مؤثّر واقع میشوند. نان و آب وسیله سیر کردنند، ولی سیرکننده خدا است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:81
وَٱلَّذِى يُمِيتُنِى ثُمَّ يُحْيِينِ
26:81
و آن کسی است که (چون اجلم فرا رسید) او مرا میمیراند و سپس (در رستاخیز برای حساب و کتاب و جزا و سزا) مرا زنده میگرداند. [[«یُحْیِینِ»: مرا زنده میکند. اشاره به این است که حیاتبخش و میراننده و دوباره زنده کننده خدا است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:82
وَٱلَّذِىٓ أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِى خَطِيٓـَٔتِى يَوْمَ ٱلدِّينِ
26:82
و آن کسی است که امیدوارم در روز جزا و سزا (که قیامت برپا است) گناهم را بیامرزد. [[«أَطْمَعُ»: چشم طمع میدوزم. امیدوارم. «خَطِیئَتِی»: گناهم. لغزشم. «یَوْمَ الدِّینِ»: روز حساب و کتاب و جزا و سزا (نگا: فاتحه / 4).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:83
رَبِّ هَبْ لِى حُكْمًا وَأَلْحِقْنِى بِٱلصَّـٰلِحِينَ
26:83
(ابراهیم دست دعا به درگاه خدا برداشت و گفت:) پروردگارا! به من کمال و معرفت مرحمت فرما (تا در پرتو آن، حق را حق و باطل را باطل ببینم، و قدرت بر داوری صحیح در میان بندگانت داشته باشم)، و مرا (در دنیا و آخرت) از زمرهی شایستگان و بایستگان گردان. [[«حُکْماً»: کمال و معرفت. شناخت عمیق همراه با قدرت داوری. کمال علم و عمل. حکمت (نگا: شعراء / 21).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:84
وَٱجْعَل لِّى لِسَانَ صِدْقٍ فِى ٱلْـَٔاخِرِينَ
26:84
و (با توفیق در طاعت و عبادت و اعمال نیک) برای من ذکر خیر و نام نیک در میان آیندگان بر جای دار. [[«لِسَانَ صِدْقٍ»: ذکر خیر. نام نیک (نگا: مریم / 50). «الآخِرینَ»: کسانی که بعدها میآیند و در زمین زندگی میکنند. آیندگان جهان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:85
وَٱجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ
26:85
و مرا از زمرهی کسانی ساز که بهشت پرنعمت را فراچنگ میآورند. [[«وَرَثَةِ جَنَّةِ»: وارثان بهشت. مراد کسانی است که در پرتو ایمان به الله و پرستش خدا بهشت را به دست میآورند (نگا: اعراف / 43). «جَنَّةِ النَّعِیمِ»: (نگا: مائده / 65، یونس / 9، حجّ / 56).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:86
وَٱغْفِرْ لِأَبِىٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ
26:86
و پدرم را (با رهنمود به ایمان و توفیق در طاعت و عبادت، مورد مرحمت و مشمول مغفرت گردان، و بدین وسیله او را) که از گمراهان است بیامرز. [[«إِغْفِرْ ...»: طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش آزر، پیش از فوت آزر است، و ابراهیم وقت جدا شدن از او بدو وعده داده بود که برای وی طلب آمرزش کند. امّا چون دید که او با کفر از جهان رفت، از او بیزاری جست و طلب آمرزش را قطع کرد (نگا: توبه / 114).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:87
وَلَا تُخْزِنِى يَوْمَ يُبْعَثُونَ
26:87
و مرا خوار و رسوا مدار در روزی که (مردمان برای حساب و کتاب و سزا و جزا، زنده و) برانگیخته میشوند. [[«یُبْعَثُونَ»: (نگا: اعراف / 14، حجر / 36، مؤمنون / 100).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:88
يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ
26:88
آن روزی که اموال، (یعنی نیروی مادی)، و اولاد، (یعنی نیروی انسانی، به کسی) سودی نمیرساند. [[«یَوْمَ»: ظرف و مراد قیامت است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:89
إِلَّا مَنْ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
26:89
بلکه تنها کسی (نجات پیدا میکند و از اموالی که در راه آفریدگار صرف، و از اولادی که در مسیر پروردگار رهنمود کرده باشد، سود میبرد) که با دل سالم (از بیماری کفر و نفاق و ریا) به پیشگاه خدا آمده باشد. [[«إِلاّ مَنْ ...»: مگر کسی که. لیکن کسی که. واژه (مَنْ) میتواند مرفوع و بدل از فاعل (یَنفَعُ) و مضافی پیش از آن مقدّر باشد که تقدیر چنین خواهد بود: لا یَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاّ مالُ و بَنُو مَنْ أَتَی اللهَ بَقَلْبٍ سَلیمٍ. و یا این که واژه (مَنْ) منصوب و مفعول بوده و در اصل بدل از مفعول محذوف باشد که تقدیر چنین خواهد بود: یَوْمَ لاْ یَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ أَحَدَاً إَلاّ مَنْ أَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ. در هر صورت اموال و اولادی به انسان سود میرسانند که تبدیل به باقیات صالحات شده باشند. «قَلْبٍ سَلیمٍ»: دل سالم از بیماری کفر و نفاق و ریا (نگا: اعراف / 147، احزاب / 19، بقره / 264).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:90
وَأُزْلِفَتِ ٱلْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ
26:90
در آن هنگام بهشت برای پرهیزگاران نزدیک گردانده میشود (و آنان که از کفر و معاصی رویگردان، و به ایمان و طاعت در جهان روی آورده بودند، به سوی آن میروند). [[«أُزْلِفَتْ»: نزدیک گردانده شد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:91
وَبُرِّزَتِ ٱلْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ
26:91
و دوزخ برای گمراهان آشکار گردانده میشود. [[«بُرِّزَتْ»: نموده شد. آشکار گردید. «الْغَاوِینَ»: گمراهان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:92
وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ
26:92
و بدیشان گفته میشود: کجا هستند معبودهائی که پیوسته آنها را عبادت میکردید؟ [[«مَا»: چیزهائی که. مراد معبودهای دروغین است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:93
مِن دُونِ ٱللَّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ
26:93
(معبودهای) غیر از خدا. آیا آنها (در برابر این شدائد و سختیهائی که اکنون با آن روبرو هستید و هستند) شما را کمک میکنند یا خویشتن را یاری میدهند؟ [[«یَنتَصِرُونَ»: باز میدارند. خویشتن را به دور میدارند. انتصار به معنی یاری دادن خود یا کمک خواستن و یا دفع بلا از خویشتن است (نگا: کهف / 43، قصص / 81، قمر / 10، رحمن / 35).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:94
فَكُبْكِبُوا۟ فِيهَا هُمْ وَٱلْغَاوُۥنَ
26:94
پس از آن، آنان (که پرستش شوندگان گمراهساز) همراه گمراهان (که پرستش کنندگان ایشان بودند) پیاپی به دوزخ سرنگون افکنده میشوند. [[«کُبْکِبُوا»: سرنگون و پیاپی فرو افکنده میشوند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:95
وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ
26:95
و جملگی لشکریان اهریمن (نیز همراه آن دو گروه به دوزخ سرنگون میگردند). [[«جُنُودُ إِبْلِیسَ»: لشکریان و یاوران ابلیس. مراد پیروان ابلیس، یعنی جنایتکاران و معصیت پیشگان سراسر تاریخ است (نگا: اعراف / 18، حجر / 43).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:96
قَالُوا۟ وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ
26:96
آنان (که معبودهای دروغین را پرستیدهاند) در آنجا به کشمکش (با معبودهای خود) میپردازند و میگویند: [[«وَ هُمْ فِیهَا یَخْتَصِمُونَ»: جمله حالیّه است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:97
تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضَلَـٰلٍ مُّبِينٍ
26:97
به خدا سوگند ما در گمراهی آشکاری بودهایم. [[«إِن کُنَّا»: واژه (إِنْ) مخفّف از مثقّله و در اصل چنین است: إِنَّا کُنَّا.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:98
إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:98
آن زمان که ما شما (معبودان دروغین) را با پروردگار جهانیان (در عبادت و طاعت) برابر میدانستیم. [[«إِذْ»: زمانی که. ظرف زمان گمراهی است. یا (إِذْ) تعلیلیّه است (نگا: زخرف / 39).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:99
وَمَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا ٱلْمُجْرِمُونَ
26:99
و ما را جز بزهکاران (شیاطین نام) گمراه نکرده است. [[«الْمُجْرِمُونَ»: مراد شیطان و یاوران او، یا رؤساء و کبراء ایشان است (نگا: احزاب / 67).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:100
فَمَا لَنَا مِن شَـٰفِعِينَ
26:100
(ای وای بر ما! امروز) ما اصلاً شفاعت کنندگانی نداریم (که ما را برهانند! ما که معتقد به میانجیگری میانجیگران برای نجات خود بودیم). [[«مِن شَافِعِینَ»: واژه (مِنْ) بیانگر عمومیّت نفی چیزی است که پس از آن قرار دارد (نگا: تفسیر المصحف المفسّر).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:101
وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ
26:101
(همچنین، امروز) دوست صمیمی و دلسوزی هم نداریم (تا دست کم گریهای برای ما سر دهد). [[«حَمیمٍ»: گرم. مراد صمیمی و دلسوز است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:102
فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ
26:102
کاش! (به جهان) برگشتی داشتیم تا از زمرهی مؤمنان میشدیم (و در پرتو ایمان درست و اعمال شایسته، از عذاب دوزخ نجات مییافتیم و به بهشت در میآمدیم). [[«لَوْ»: واژه (لَوْ) در اینجا در معنی (لَیْتَ) و برای تمنّی است. «کَرَّةً»: رجعت. برگشت. مراد برگشت به جهان است (نگا: مؤمنون / 99 و 100).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:103
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:103
بیگمان در این (سرگذشت ابراهیم) پند و عبرتی (برای عاقلان قوم تو و سایر فرزانگان) است، ولی (جای تعجّب است) بیشتر آنان ایمان نداشته (و ایمان نمیآورند). [[«آیَةً»: پند و اندرز. درس عبرت.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:104
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:104
قطعاً پروردگارت (بر انتقام از بیدینان) توانا و (نسبت به مؤمنان) مهربان است. [[«وَ إِنَّ رَبَّکَ ...»: تکرار این نوع جملهها دلداری مؤثّری است برای پیغمبر و مؤمنان اندک صدر اسلام، و برای اقلیت مؤمنان در برابر اکثریّت گمراهان در هر عصر و زمان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:105
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ ٱلْمُرْسَلِينَ
26:105
(ماجرای آموزندهی دیگری مربوط به قوم نوح است). قوم نوح پیغمبران را تکذیب کردند. [[«کَذَّبَتْ ...»: قوم نوح با تکذیب نوح، همه پیغمبران را نیز تکذیب کردهاند، چرا که تکذیب پیغمبری، تکذیب همه پیغمبران بشمار است؛ شاید هم قوم نوح، منکر همه پیغمبران و به طور کلّی همه ادیان آسمانی بودهاند (نگا: فرقان / 37). تأنیث فعل (کَذَّبَتْ) به خاطر این است که واژه (قوم) به صورت مذکّر و مؤنّث به کار میرود، و به طور کلّی هر اسم جمعی فعل آن میتواند به صورت مذکّر و مؤنّث ذکر شود.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:106
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
26:106
زمانی که همنژادشان نوح بدیشان گفت: هان! پرهیزگاری کنید! [[«أَخُوهُمْ»: برادرشان. مراد همنژادشان است، همان گونه که میگویند: أَخُوالْعَرَب. أَخُوتَمیم. «أَلا تَتَّقُونَ»: آیا پرهیزگاری نمیکنید؟ هان! پرهیزگاری کنید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:107
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ
26:107
قطعاً من برای شما پیغمبر امینی هستم. [[«أَمینٌ»: امین در ادای رسالت آسمانی. مشهور به امانت در میان مردم.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:108
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:108
از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. [[«إِتَّقُوااللهَ»: از عذاب خدا خویشتن را در امان دارید. از خدا بترسید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:109
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:109
من در مقابل این دعوت هیچ مزدی از شما نمیخواهم. مزد من جز بر پروردگار جهانیان نیست. [[«عَلَیْهِ»: در برابر دعوت و تبلیغ اوامر و نواهی. «إِنْ»: حرف نفی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:110
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:110
پس از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. [[«أَطیعُونِ»: از من اطاعت کنید. مراد پذیرش دستور آسمانی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:111
۞ قَالُوٓا۟ أَنُؤْمِنُ لَكَ وَٱتَّبَعَكَ ٱلْأَرْذَلُونَ
26:111
گفتند: آیا ما (اشراف و نجباء) به شما ایمان بیاوریم، در حالی که پستترین و بیارزشترین افراد از تو پیروی کردهاند؟! (چگونه انتظار داری افراد ثروتمند و والامقام، با مشتی بیسر و پا و گمنام، همراه و همنشین شوند؟!). [[«وَاتَّبَعَکَ»: حرف (و) حالیّه است. «الأرْذَلُونَ»: پستترین مردم. مراد افراد بیچیز و بیمقام است (نگا: هود / 27).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:112
قَالَ وَمَا عِلْمِى بِمَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ
26:112
(نوح) گفت: (وظیفهی من دعوت همگان به سوی حق و اصلاح جامعه است) من چه میدانم آنان چه کاری داشتهاند؟ (و گذشتهی ایشان چه بوده است؟ مهم امروز است که دعوت مرا پذیرفته و در مقام خودسازی برآمدهاند و در راه حق گام نهادهاند). [[«مَا عِلْمی»: من چه میدانم. من نمیدانم. واژه (ما) میتواند اسم استفهام یا حرف نفی باشد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:113
إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّى ۖ لَوْ تَشْعُرُونَ
26:113
حساب (اعمال و جزای کار) ایشان جز بر عهدهی پروردگارم نیست، اگر شما فهمیده و باشعور باشید (میدانستید که کار خوب و بد گذشتهی ایشان از دید خدا پنهان نبوده است و سر و کارشان با خدا است نه با من). [[«إِنْ»: حرف نفی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:114
وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلْمُؤْمِنِينَ
26:114
من هرگز مؤمنان را (از پیش خود) نمیرانم (تا دل شما را به دست آرم). [[«طَارِد»: طرد کننده. دور کننده.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:115
إِنْ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
26:115
من بیم دهندهی آشکاری بیش نیستم. [[«إِنْ أَنَا ...»: حرف (إِنْ) نافیه است. «مُبینٌ»: واضح و آشکار.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:116
قَالُوا۟ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَـٰنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْمَرْجُومِينَ
26:116
گفتند: ای نوح! اگر (بدین رفتار و گفتار خود) پایان ندهی، قطعاً جزو سنگساران خواهی شد (و بر سر تو همان خواهد آمد که بر سر سایر مخالفان ما آمده است). [[«الْمَرْجُومِینَ»: افراد سنگباران شده. سنگساران.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:117
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ
26:117
(نوح به پیشگاه خدا عرض کرد و) گفت: پروردگارا! قوم من، مرا دروغگو نامیدند (و دعوتم را نپذیرفتند)! [[«قالَ: رَبِّ ...»: این آیه مقدّمه تقاضای مطالب آیه بعدی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:118
فَٱفْتَحْ بَيْنِى وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِى وَمَن مَّعِىَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ
26:118
(اکنون که هیچ راهی برای هدایت این ستمگران باقی نمانده است و تمام تلاش و توانم بیفایده بوده است) میان من و اینان خودت داوری کن (و کافران و مشرکان را نابود فرما) و من و مؤمنانی را که با من هستند (از دست شکنجه و آزارشان) نجات بده. [[«إِفْتَحْ»: داوری کن (نگا: اعراف / 89). جدائی بیفکن. مراد قضاوت در میان اهل توحید و سایر کافران و مشرکان است، و حق و سزای هر گروهی را دادن و به مکافات یا مجازات رساندن است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:119
فَأَنجَيْنَـٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِى ٱلْفُلْكِ ٱلْمَشْحُونِ
26:119
ما او و کسانی را که با او بودند، در کشتی پر (از انسانها و حیوانهای گوناگون و خوراک و نیازمندیهای آنان و اینان) نجات دادیم. [[«مَن مَّعَهُ»: کسانی که با او بودند. مراد پیروان ایماندار است. «الْفُلْک»: (نگا: بقره / 164). «الْمَشْحُونَ»: پر. لبریز. کشتی نوح انباشته از مردمان و حیوانات و پرندگان و خوراک و مایحتاج آنها بود (نگا: هود / 40).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:120
ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ ٱلْبَاقِينَ
26:120
سپس بقیّه را غرق کردیم. [[«بَعْدُ»: بعد از نجات نوح و مؤمنان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:121
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:121
بیگمان در این (سرگذشت نوح و سرنوشت مؤمنان و کافران) عبرت سترگ و دلیل بزرگی (بر قدرت خدا و صدق پیغمبران) است، و بیشتر مردمان (با وجود شنیدن داستان عبرتانگیزِ راه یافتگان و گمراهان و سرانجام کار ایشان) ایمان نمیآورند. [[«آیَةً»: عبرت (نگا: فرقان / 37). دلیل. «مَا کَانَ أَکْثَرُهُم بِمُؤْمِنِینَ»: اغلب مردمان آن روزی به نوح ایمان نیاوردند و غرق شدند. بیشتر کسانی که قرآن را میشنوند و از این سرنوشت اطّلاع حاصل میکنند، ایمان نمیآورند (نگا: هود / 17، غافر / 59، روم / 42، شعراء / 158 و 190).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:122
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:122
مسلّماً پروردگار تو چیره و توانا (بر انتقام از ستمکاران) و مهربان (در حق پرهیزگاران) است. [[«الْعَزِیز»: چیره. شکستناپذیر.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:123
كَذَّبَتْ عَادٌ ٱلْمُرْسَلِينَ
26:123
قوم عاد پیغمبران (خدا) را تکذیب کردند (و دروغگو نامیدند). - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:124
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ
26:124
بدان گاه که برادرشان هود بدیشان گفت: هان! تقوا پیشه کنید (و پرهیزگار باشید، و از عذاب خدا بپرهیزید). [[«أَلا تَتَّقُونَ»: هان! پرهیزگار باشید. آیا تقوا پیشه نمیکنید؟]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:125
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ
26:125
من پیغمبر امینی برای شما هستم. [[«رَسُولٌ أَمِینٌ»: (نگا: شعراء / 107).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:126
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:126
از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:127
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:127
من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمیطلبم. اجر و پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نمیباشد. [[«عَلَیْهِ»: (نگا: شعراء / 109).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:128
أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ءَايَةً تَعْبَثُونَ
26:128
آیا شما بالای هر بلندی و مکان مرتفعی کاخ سر به فلک کشیدهای میسازید و (در آن) به خوشگذرانی و کارهای بیهوده میپردازید؟ [[«رِیعٍ»: مکان مرتفع. بلندی. «آیَةً»: نشانه. مراد کاخ بلند و سر به فلک کشیده است. «تَعْبَثُونَ»: کارهای بیهوده. و خوشگذرانی میکنید. جمله حال است برای ضمیر (و) در فعل (تَبْنُونَ).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:129
وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ
26:129
و دژها و قلعههائی میسازید که انگار جاودانه میمانید؟ [[«مَصَانِعَ»: دژها و کاخها. کارخانهها و کارگاهها. «لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ»: انگار جاودانه میمانید. تا این که جاودانه بمانید. معنی آیه میتواند چنین هم باشد: کارخانهها و کارگاهها را برای کندن کوهها و ساختن کاخها و برجها به کار میبرید، انگار جاودانه میمانید؟]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:130
وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ
26:130
و هنگامی که مجازات میکنید، از حدّ تجاوز میکنید و همچون ستمگران و سرکشان کیفر میدهید (و در برابر کمترین جرم، سنگینترین جریمه و سزا روا میدارید و عدالت و ترحّمی ندارید). [[«بَطَشْتُمْ»: حملهور شدید. یعنی سخت به دیگران و همسایگان تاخت و تاز میبرید. در مجازات زیادهروی کردید و از حد فراتر رفتید (نگا: بروج / 12). «جَبّارینَ»: سرکشان و ستمگران. حال است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:131
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:131
از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:132
وَٱتَّقُوا۟ ٱلَّذِىٓ أَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ
26:132
از (خشم) خدائی بپرهیزید که شما را با نعمتهائی که میدانید یاری داده است. [[«أَمَدَّکُمْ»: شما را یاری داده است (نگا: إسراء / 6).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:133
أَمَدَّكُم بِأَنْعَـٰمٍ وَبَنِينَ
26:133
شما را یاری داده است با (اعطاء) چهارپایان و پسران. [[«أَمَدَّکُمْ»: این آیه، سرآغاز برشمردن امداد خداوندی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:134
وَجَنَّـٰتٍ وَعُيُونٍ
26:134
و با باغها و چشمهها. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:135
إِنِّىٓ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
26:135
من میترسم عذاب روز بزرگ (قیامت) گریبانگیر شما شود. [[«یَوْمٍ عَظیمٍ»: روز بزرگ. مراد قیامت است (نگا: انعام / 15، اعراف / 59). از آنجا که در دنیا نیز انسان به مجازات عمل بد خود (نگا: اعراف / 130 و 165) یا به مکافات عمل خوبه خود (نگا: نحل / 30) میرسد، روز بزرگ میتواند روزهای سخت و وحشتناک دنیا نیز باشد (نگا: شعراء / 189).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:136
قَالُوا۟ سَوَآءٌ عَلَيْنَآ أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ ٱلْوَٰعِظِينَ
26:136
آنان (به هود پاسخ دادند و) گفتند: برای ما تفاوت نمیکند چه ما را اندرز بدهی یا ندهی! (بیهوده خود را خسته مکن و ما را درد سر مده). [[«قَالُوا»: قوم عاد گفتند. مراد از این سخن تحقیر و توهین است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:137
إِنْ هَـٰذَآ إِلَّا خُلُقُ ٱلْأَوَّلِينَ
26:137
این (چیزهائی که به هم بافتهای و به ما خواهی گفت) جز شیوه و عادت پیشینیان نیست (آنانی که در گذشته خود را پیغمبر نامیدهاند و دروغهائی را به گذشتگان تحویل دادهاند و ادّعاهائی همچون ادّعای تو داشتهاند). [[«إِنْ»: حرف نفی است. «خُلُقُ الأوَّلِینَ»: اخلاق و عادت گذشتگان و پیشینیان. مرادشان تکذیب همه پیغمبران است (نگا: انعام / 25). یا این که مراد این است اعمالی که آنان مرتکب میشدند، از قبیل بتپرستی و ساختن قصرها و قلعههای سر به فلک کشیده بر نقاط مرتفع، و خشونت در مجازات رساندن و کیفر دادن، همان چیزهائی است که پیشینیان انجام میدادهاند و مطلب قابل ایرادی نمیباشد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:138
وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
26:138
و ما (نه در این جهان و نه در آن جهان) عذاب داده نمیشویم. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:139
فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَـٰهُمْ ۗ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:139
قوم عاد، هود را دروغگو نامیدند (و رسالتش را نپذیرفتند) و ما هم نابودشان کردیم. در این (سرگذشت قوم عاد) عبرتی است (برای کسانی که بخواهند از سرنوشت دیگران، درسی و پندی بیاموزند). اکثر قوم عاد ایمان نیاوردند (و راه کفر در پیش گرفتند و نتیجهی آن را دیدند). [[«آیَةً»: درس عبرت. نشانه قدرت. «مَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ»: بیشتر قوم عاد ایمان نداشتند، بیشتر مردم به این روایت ایمان ندارند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:140
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:140
بیگمان پروردگار تو چیره و توانا (بر درهم شکستن جبّاران ستمکار) و مهربان (در حق ضعیفان دیندار) است. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:141
كَذَّبَتْ ثَمُودُ ٱلْمُرْسَلِينَ
26:141
قوم ثمود پیغمبران را دروغگو نامیدند (و از آنان فرمانبرداری نکردند). [[«کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ»: (نگا: فرقان / 37و38).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:142
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَـٰلِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
26:142
آن زمان که برادرشان صالح بدیشان گفت: آیا تقواپیشه نمیسازید؟ (و از خدا نمیترسید؟). [[«أَخُوهُمْ»: (نگا: شعراء / 106). «أَلا تَتَّقُونَ»: آیا تقوا پیشه نمیسازید؟ هان! تقواپیشه کنید (نگا: شعراء / 106).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:143
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ
26:143
من بیگمان برایتان پیغمبر امینی هستم. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:144
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:144
پس از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:145
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:145
و در قبال تبلیغ دعوت اجر و پاداشی از شما درخواست نمیکنم. اجر و پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست. [[«إِنْ أَجْرِیَ ...»: (نگا: شعراء / 109).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:146
أَتُتْرَكُونَ فِى مَا هَـٰهُنَآ ءَامِنِينَ
26:146
آیا (چنین تصوّر میکنید که جهان سرای جاودانگی است و) شما در نهایت امن و امان در ناز و نعمت جهان رها میشوید؟ [[«أَتُتْرَکُونَ»: آیا به ترک شما گفته میشود؟ آیا رها میشوید؟ استفهام انکاری و مفید نفی است. «مَا»: آنچه. مراد نعمت جهان است. «ههُنَا»: اینجا مراد این جهان است. «آمِنِینَ»: در امن و امان و دور از دست انتقام و مرگ و عذاب و کیفر. حال است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:147
فِى جَنَّـٰتٍ وَعُيُونٍ
26:147
در میان باغها و چشمهسارها؟ - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:148
وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ
26:148
و در میان کشتزارها، و نخلستانهائی که میوههای نرم و شاداب و رسیده دارند؟ [[«طَلْع»: چوبهای شکوفه خرما که خوشه خرما در درون آن قرار دارد. در اینجا مراد نخستین میوه خرما است (نگا: انعام / 99، ِ / 10). «هَضِیمٌ»: درهم فرو رفته و پر و تنگ یکدیگر. نرم و لطیف و شاداب و رسیده.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:149
وَتَنْحِتُونَ مِنَ ٱلْجِبَالِ بُيُوتًا فَـٰرِهِينَ
26:149
و ماهرانه در دل کوهها خانههائی را بتراشید (و بسازید و در آنها به عیش و نوش بپردازید؟) [[«تَنْحِتُونَ»: میتراشید. «فَارِهِینَ»: حاذقانه و ماهرانه. سرمستانه و هواپرستانه و شادان و خندان. حال ضمیر (و) در فعل (تَنْحِتُونَ) است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:150
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:150
از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:151
وَلَا تُطِيعُوٓا۟ أَمْرَ ٱلْمُسْرِفِينَ
26:151
و از فرمان اسراف کنندگان فرمانبرداری مکنید. [[«أَمْرَ»: فرمان. مراد دستور و فرمان سران و رهبران ستمکار و بزهکار است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:152
ٱلَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِى ٱلْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ
26:152
آن کسانی که در زمین تباهی مینمایند و اصلاح نمیکنند. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:153
قَالُوٓا۟ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرِينَ
26:153
(قوم ثمود به صالح پاسخ دادند و) گفتند: تو از زمرهی جادوشدگان و دیوانگان هستی و بس. (این است که چنین پریشانگوئی و یاوهسرائی میکنی). [[«الْمُسَحَّرِینَ»: جادوشدگان. عقل از دست دادگان و دیوانگان (نگا: اسراء / 47).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:154
مَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِـَٔايَةٍ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِينَ
26:154
تو انسانی همچون خود ما بیش نیستی، (آخر چگونه گمان میبری که پیغمبر شدهای؟) اگر از زمرهی راستگویانی، معجزهای را به ما بنما. [[«آیَةً»: معجزه. نشانه.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:155
قَالَ هَـٰذِهِۦ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ
26:155
(هنگامی که خدا شتر مادهای را معجزهآسا برای صالح پدیدار کرد، صالح بدیشان) گفت: این شتری است (که خدا آن را معجزهی شما نموده است). یک روز سهم آب متعلّق به آن و روز جداگانهی دیگری سهم آب متعلّق به شما است. [[«نَاقَةٌ»: (نگا: اعراف / 73 و 77، هود / 64، اسراء / 59، قمر / 27). «شِرْبٌ»: سهم آب. نصیب و بهرهای از آب. این شتر، یک شتر عادی نبوده و گویا از ویژگیهای آن یکی این بوده است که یک روز آب آبادی را به خود اختصاص میداد و مینوشید!]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:156
وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ
26:156
کمترین آزاری به آن نرسانید که اگر چنین کنید عذاب روز بزرگ، شما را فرو خواهد گرفت. [[«یَوْمٍ عَظیمٍ»: روز بزرگ. مراد عذاب بزرگ است که در روز معیّن و مقدّر رخ میدهد. نسبت دادن عظیم به روز، به جای نسبت آن به عذاب برای مبالغه است. چرا که عظمت روز، به علّت عظمت بلا و مصیبت وارده است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:157
فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا۟ نَـٰدِمِينَ
26:157
ولی آنان شتر را (با تیر) کشتند و (عذاب خدا را در چند قدمی خود دیدند و از کردهی خود) پشیمان شدند. [[«عَقَرُوهَا»: شتر را کشتند (نگا: اعراف / 77، هود / 65).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:158
فَأَخَذَهُمُ ٱلْعَذَابُ ۗ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:158
عذاب ایشان را فرو گرفت (و پشیمانی بدیشان سودی نبخشید). مسلّماً در این (سرگذشتِ پایمردی پیغمبران و مؤمنان، و سرنوشت کافران و ظالمان) درس عبرتی (برای مردمان، و همچنین نشانهای از قدرت خداوند جهان در یاری دینداران و نابودی بیدینان و گردنکشان تاریخ) است. و اکثر (قوم ثمود هم ایمان نیاوردند و همچون قوم عاد) ایشان (نیز از زمرهی) مؤمنان نشدند. [[«إِنَّ فِی ذلِکَ ...»: (نگا: شعراء / 139).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:159
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:159
بیگمان پروردگار تو چیره (بر گردنکشان و) مهربان (در حق مؤمنان) است. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:160
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ ٱلْمُرْسَلِينَ
26:160
قوم لوط پیغمبران را دروغگو نامیدند (و از ایشان پیروی نکردند). - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:161
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ
26:161
آن زمان که برادرشان لوط بدیشان گفت: هان! پرهیزگاری کنید. [[«أَلا تَتَّقُونَ»: (نگا: شعراء / 106).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:162
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ
26:162
بیگمان من پیغمبر امینی برای شما هستم. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:163
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:163
از خدا بترسید و از من اطاعت کنید. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:164
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:164
در برابر این (دعوت آسمانی) مزدی از شما نمیخواهم. اجر و پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست. [[«إِنْ أَجْرِیَ ...»: (نگا: شعراء / 109).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:165
أَتَأْتُونَ ٱلذُّكْرَانَ مِنَ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:165
آیا در میان جهانیان، به سراغ جنس ذکور میروید (و با ایشان به جای زنان آمیزش مینمائید؟). [[«الذُّکْرَانَ»: جمع ذَکَر، نرها، مراد مردان است (نگا: شوری / 50). «مِنَ الْعَالَمِینَ»: در میان زنان و مردان، به سراغ مردان میروید و همجنسگرائی میکنید. در میان مردمان جهان، تنها شما این انحراف را پیش گرفته و به چنین کار پست و ننگینی آلودهاید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:166
وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُم مِّنْ أَزْوَٰجِكُم ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ
26:166
و همسرانی را که پروردگارتان برایتان آفریده است رها میسازید. بلکه اصلاً شما قومی هستید که (با ارتکاب همهی معاصی، در ظلم به خود و جامعه) از حدّ میگذرید (و مرزی میان خوب و بد به رسمیّت نمیشناسید). [[«تَذَرُونَ»: رها میسازید. ترک میکنید (نگا: بقره / 278). «عَادُونَ»: متجاوزین. از حدود و مقرّرات خدا درگذرندگان (نگا: بقره / 173 و 190).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:167
قَالُوا۟ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَـٰلُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْمُخْرَجِينَ
26:167
گفتند: ای لوط! اگر (از این سخنان) دست نکشی، از زمرهی تبعید شدگان (از شهر و دیار ما) خواهی بود. [[«الْمُخْرَجِینَ»: اخراج شدگان. تبعید شدگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:168
قَالَ إِنِّى لِعَمَلِكُم مِّنَ ٱلْقَالِينَ
26:168
(لوط بدیشان پاسخ داد و) گفت: من از کار شما نفرت دارم (و زشت و ناپسندش میدانم). [[«الْقَالِینَ»: جمع قالی، دشمن دارندگان. بیزاران، کینه به دل دارندگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:169
رَبِّ نَجِّنِى وَأَهْلِى مِمَّا يَعْمَلُونَ
26:169
پروردگارا! مرا و اهل و عیال و پیروان مرا از (عذابی که سزاوار) کارهای ایشان (است) به دور و محفوظ دار! [[«أَهْلِی»: مراد از اهل، افراد مؤمن خانواده و همه پیروان است. «مِمَّا یَعْمَلُونَ»: از آنچه انجام میدهند. مراد نجات از بلا و عذاب درهم کوبندهای است که زشتکاریها و گناهان ایشان به دنبال دارد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:170
فَنَجَّيْنَـٰهُ وَأَهْلَهُۥٓ أَجْمَعِينَ
26:170
ما او را و جملگی خاندان و پیروان او را (از عذاب و بلای نابودکنندهی ناشی از کردار بزهکاران) رهائی بخشیدیم. [[«أَجْمَعِین»: جملگی. تأکید است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:171
إِلَّا عَجُوزًا فِى ٱلْغَـٰبِرِينَ
26:171
مگر پیرزنی را که (همسر او بود، و به سبب همکاری با بزهکاران) از هلاک شدگان گردید. [[«عَجُوزاً»: پیرزنی. مراد همسر لوط است (نگا: تحریم / 10). «الْغَابِرِینَ»: هالکین. نابود شوندگان (نگا: اعراف / 83). باقیماندگان. «فِی الْغَابِرِینَ»: از زمره هلاک شوندگان. از جمله باقیماندگان در عذاب به همراه کافران و فاجران.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:172
ثُمَّ دَمَّرْنَا ٱلْـَٔاخَرِينَ
26:172
سپس ما دیگران را نابود کردیم (و جملگی اهل شهر را با شهر زیر و رو نموده و درهم کوبیدیم). [[«الآخَرِینَ»: دیگران. مراد ساکنان شهر است که لوط و مؤمنان از میانشان گریخته و به بیرون شهر رفته بودند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:173
وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا ۖ فَسَآءَ مَطَرُ ٱلْمُنذَرِينَ
26:173
و بر سرشان باران (سنگ) را باراندیم امّا چه باران بدی که این گروه تهدید شدگان را فرو گرفت! (بارانی که سخت شهر و دیارشان را ویران و نابود کرد). [[«أَمْطَرْنَا»: باراندیم. مراد سنگباران است (نگا: هود / 82). «الْمُنذَرِینَ»: بیم داده شدگان. تهدید شدگان. مراد قوم لوط است که توسّط لوط تهدید به عذاب الهی شده بودند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:174
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:174
در این (ماجرای قوم لوط) درس عبرتی (برای هوشیاران) است، و بیشتر آن قوم ایمان نیاوردند (و سزای خود را دیدند). - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:175
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:175
قطعاً پروردگار تو چیره (بر نابودی بزهکاران و جبّاران تاریخ) و مهربان (در حق مؤمنان) است. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:176
كَذَّبَ أَصْحَـٰبُ لْـَٔيْكَةِ ٱلْمُرْسَلِينَ
26:176
ساکنان اَیْکَه پیغمبران را دروغگو نامیدند (و از ایشان پیروی نکردند). [[«أَصْحَابُ الأیْکَةِ»: (نگا: حجر / 78).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:177
إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ
26:177
هنگامی که شعیب بدیشان گفت: هان! پرهیزگاری کنید. [[«أَلا تَتَّقُونَ»: (نگا: شعراء / 106).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:178
إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ
26:178
مسلّماً من برای شما پیغمبر امینی هستم. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:179
فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ
26:179
از خدا بترسید و از من پیروی کنید. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:180
وَمَآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:180
من در برابر دعوت خود هیچ گونه پاداشی از شما نمیخواهم و پاداش من جز بر پروردگار جهانیان نیست. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:181
۞ أَوْفُوا۟ ٱلْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا۟ مِنَ ٱلْمُخْسِرِينَ
26:181
پیمانه را به تمام و کمال بپردازید، و از زمرهی کمدهندگان (جنس به مردم و کاهندگان اموال ایشان) نباشید. [[«أَوْفُوا الْکَیْلَ»: (نگا: انعام / 152). «الْمُخْسِرِینَ»: کم دهندگان، کاهندگان (نگا: الرحمن / 9، مطفّفین / 3).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:182
وَزِنُوا۟ بِٱلْقِسْطَاسِ ٱلْمُسْتَقِيمِ
26:182
و با ترازوی درست (اشیاء و اجناس را) بکشید. [[«زِنُوا»: وزن کنید. بکشید. «الْقِسْطَاسِ»: ترازو. «الْمُسْتَقِیمِ»: صحیح و درست.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:183
وَلَا تَبْخَسُوا۟ ٱلنَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ مُفْسِدِينَ
26:183
و اشیاء مردم را نکاهید (و حقوق ایشان را ضایع نکنید) و در زمین تباهی نورزید. [[«لا تَبْخَسُوا»: نکاهید (نگا: اعراف / 85، هود / 85). «لا تَعْثَوْا» فساد نکنید (نگا: بقره / 60).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:184
وَٱتَّقُوا۟ ٱلَّذِى خَلَقَكُمْ وَٱلْجِبِلَّةَ ٱلْأَوَّلِينَ
26:184
و بپرهیزید از (عذاب) کسی که شما و نسلهای گذشته را آفریده است. [[«الْجِبِلَّةَ»: جماعت و گروه. مراد دستهها و نسلهای قوی و مقتدر است (نگا: یس / 62).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:185
قَالُوٓا۟ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلْمُسَحَّرِينَ
26:185
گفتند: تو قطعاً از جملهی جادوشدگان و دیوانگانی. [[«الْمُسَحَّرِینَ»: (نگا: شعراء / 153).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:186
وَمَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ ٱلْكَـٰذِبِينَ
26:186
تو انسانی جز ما نیستی و ما مسلّماً تو را از زمرهی دروغگویان میدانیم. [[«إِنْ»: حتماً. مسلّماً. مخفّف از مثقّله است. بعضی هم حرف (إِنْ) را نافیه و لام (لَمِن) را به معنی (إِلاّ) میدانند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:187
فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِينَ
26:187
اگر راست میگوئی (که پیغمبری) تکّههائی از آسمان بر سر ما فرو ریز. [[«کِسَفاً»: جمع کِسْفَة، قطعات. تکّهها (نگا: اسراء / 92).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:188
قَالَ رَبِّىٓ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ
26:188
(شعیب بدیشان) گفت: پروردگار من آگاهتر (از هر کسی) از کارهائی است که شما میکنید (و معاصی و گناهانی که میورزید. مطمئنّاً عذاب درخور گناهتان را در وقت مقدّر به شما میرساند). [[«رَبِّی أَعْلَمُ ...»: این سخن بر نهایت تفویض و توکّل شعیب، و غایت تهدید ایشان دلالت دارد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:189
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ ٱلظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
26:189
او را تکذیب کردند و در نتیجه عذاب روزِ ابر ایشان را فرو گرفت (و آتش سوزان آنان را سوزاند). واقعاً عذاب روز بزرگی بود. [[«الظُّلَّةِ»: ابر سایهگستر (نگا: اعراف / 171). گویا از شدّت گرما به زیر ابر بزرگی پناهنده شده بودند و ابر بر آنان باران آتش باراند و ایشان را به بدترین وجه سوزاند. «عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ»: (نگا: شعراء / 135 و 156).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:190
إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَـَٔايَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
26:190
همانا در این (سرگذشت نیز) درس عبرتی است (برای عاقلان) و بیشتر ایشان (هم) ایمان نیاوردند (و جزای خود را دیدند). - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:191
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ
26:191
بیگمان پروردگارت چیره و مهربان است. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:192
وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ
26:192
این (قرآن) فرو فرستادهی پروردگار جهانیان است (و همهی سرگذشتهای مذکور در آن راست، و احکام آن تا روز قیامت برجا و واجبالاجرا است). [[«إِنَّهُ»: همانا قرآن. «تَنزِیلُ»: مصدر است و به معنی اسم مفعول است، یعنی مُنَزَّل و فرو فرستاده (نگا: انعام / 114).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:193
نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلْأَمِينُ
26:193
جبرئیل آن را فرو آورده است. [[«الرُّوحُ الأمِینُ»: لقب جبریل (ع) است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:194
عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلْمُنذِرِينَ
26:194
بر قلب تو، تا از زمرهی بیم دهندگان باشی. [[«قَلْب»: مراد روح پیغمبر است که پایگاه نزول معجزه بزرگ و جاویدان قرآن است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:195
بِلِسَانٍ عَرَبِىٍّ مُّبِينٍ
26:195
با زبان عربی روشن و آشکاری است. [[«بِلِسَانٍ»: جار و مجرور متعلّق به فعل (نَزَل) است. «مُبِینٍ»: واضح و روشن (نگا: یوسف / 1).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:196
وَإِنَّهُۥ لَفِى زُبُرِ ٱلْأَوَّلِينَ
26:196
(وصف) این قرآن در کتابهای پیشینیان (از قبیل تورات و انجیل) موجود است. [[«زُبُر»: جمع زَبُور. کتابها (نگا: آلعمران / 184، نحل / 44). «إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الأوَّلِینَ»: بیشتر فضائل و عقائد و مواعظ و قصص قرآن و صفات پیغمبر، در کتابهای پیغمبران پیشین موجود بوده است (نگا: بقره / 89، طه / 133، اعلی / 18 و 19). این فرموده، به اعتبار اغلب است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:197
أَوَلَمْ يَكُن لَّهُمْ ءَايَةً أَن يَعْلَمَهُۥ عُلَمَـٰٓؤُا۟ بَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ
26:197
آیا همین نشانه برای (ایمان آوردن) ایشان کافی نیست که علمای بنیاسرائیل (به خوبی) از آن آگاهند؟! [[«آیَةً»: نشانه. دلیل و برهان بر صدق رسول. «أَن یَعْلَمَهُ ...»: مراد علم و آگاهی بنیاسرائیل از دلائل حقّانیّت قرآن و صدق دعوت است (نگا: بقره / 146، رعد / 43).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:198
وَلَوْ نَزَّلْنَـٰهُ عَلَىٰ بَعْضِ ٱلْأَعْجَمِينَ
26:198
اگر قرآن را بر یکی از غیر عربها نازل میکردیم. [[«بَعْضِ»: یکی. فردی. «الأعْجَمِینَ»: غیر عربها. مفرد آن أَعْجَم، یعنی کسی که سخنش برای عربها نامفهوم باشد. عربها به غیر عربها، عجم میگویند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:199
فَقَرَأَهُۥ عَلَيْهِم مَّا كَانُوا۟ بِهِۦ مُؤْمِنِينَ
26:199
و او قرآن را برای آنان میخواند (به گونهی کاملاً رسا و گویا و صحیح و زیبا) به آن ایمان نمیآوردند. [[«مَا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ»: مراد این است که قرآن چه رسد به این که توسّط پیغمبری از خودشان آمده است، اگر توسّط فردی غیر عرب هم به دستشان میرسید و اعجاز آن را بیش از پیش هم میدیدند و به فرض میدانستند که چنین کلامی ساخته چنین فردی نمیتواند باشد، باز هم ایمان نمیآوردند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:200
كَذَٰلِكَ سَلَكْنَـٰهُ فِى قُلُوبِ ٱلْمُجْرِمِينَ
26:200
ما این گونه قرآن را (با بیانی گویا و رسا، و به شیوهی ساده و آسان، توسّط فردی از خودشان) به دلهای بزهکاران وارد میگردانیم (و فصاحت و بلاغت و اعجاز آن را بدیشان میفهمانیم. امّا ...). [[«سَلَکْنَاهُ»: آن را داخل و وارد میگردانیم (نگا: حجر / 12).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:201
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِۦ حَتَّىٰ يَرَوُا۟ ٱلْعَذَابَ ٱلْأَلِيمَ
26:201
(امّا ایشان، به سبب دلهای بیماری که دارند) بدان ایمان نمیآورند، تا عذاب دردناک را (و مجازات شدیدی را که بدان بیم داده شده بودند) میبینند. (امّا چه فایده که دیگر ایمان ایشان پذیرفته و سودمند نیست). [[«الْعَذَاب»: مراد عقاب و عذابی است که از آن بیم داده شدهاند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:202
فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
26:202
عذاب، ناگهانی گریبانگیر ایشان میگردد. به گونهای که نمیفهمند (چگونه و از کجا سر رسیده است). [[«بَغْتَةً»: ناگهانی. «وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ»: به گونهای که از آمدن آن خبردار و آگاه نمیشوند و غافلگیر میگردند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:203
فَيَقُولُوا۟ هَلْ نَحْنُ مُنظَرُونَ
26:203
(و به هنگام نزول عذاب فریاد برمیآورند) و میگویند: آیا به ما مهلتی و فرصتی داده میشود؟! (آخر اکنون همه چیز را میدانیم و سخت پشیمانیم و گوش بفرمانیم! مگر چنین چیزی ممکن است؟!). [[«مُنظَرُونَ»: مهلت داده شدگان (نگا: اعراف / 15، حجر / 8 و 37). «هَلْ نَحْنُ مُنظَرُونَ»: این جمله میتواند بیانگر قطع امید و اظهار تأسّف ایشان باشد، و یا این که بیانگر درخواست بیپاسخ آنان بشمار آید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:204
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ
26:204
آیا درخواست سرعت گرفتن و جلو افتادن (نزول) عذاب ما را داشتند؟! [[«یَسْتَعْجِلُونَ»: درخواست جلو انداختن دارند. درخواست مینمایند عذاب پیش از زمان خود فرا رسد. اشاره به این است که کافران بارها تمسخرکنان به پیغمبران میگفتند: هر چه زودتر خدا عذابی را که ما را از آن میترسانید به ما برساند (نگا: اعراف / 70 و 77، انفال / 32، هود / 32، عنکبوت / 29، احقاف / 22).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:205
أَفَرَءَيْتَ إِن مَّتَّعْنَـٰهُمْ سِنِينَ
26:205
بگو ببینم، اگر ما سالهای دیگری ایشان را (از این زندگی دنیا) بهرهمند سازیم (و با خوشی و خرّمی مدّت دیگری را بسر ببرند). [[«اَفَرَأَیْتَ»: به من بگو. بیان کن (نگا: مریم / 77، فرقان / 43). «سِنِینَ»: سالها.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:206
ثُمَّ جَآءَهُم مَّا كَانُوا۟ يُوعَدُونَ
26:206
سپس عذابی که به آنان وعده داده میشود، دامنگیرشان گردد. [[«مَا»: فاعل فعل (جَآءَ) است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:207
مَآ أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يُمَتَّعُونَ
26:207
این تمتّع و بهرهگیری از دنیا، برای آنان چه سودی خواهد داشت؟ [[«مَا»: واژه نخستین استفهامیّه، و واژه دوم موصوله یا مصدریّه است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:208
وَمَآ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ
26:208
ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردهایم، مگر این که بیم دهندگانی (از پیغمبران) داشتهاند (و قبلاً به میان ایشان رفتهاند و به اندرز و رهنمودشان برخاستهاند و آنان را به اوامر و نواهی خدا آشنا ساختهاند). [[«قَرْیَةٍ»: شهر و دیار. مراد ساکنان آنجا است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:209
ذِكْرَىٰ وَمَا كُنَّا ظَـٰلِمِينَ
26:209
تا متذکّر شوند و بیدار گردند. ما هرگز ستمگر نبودهایم (تا پیش از ارسال پیغمبران و اتمام حجّت بر مردمان، ایشان را عذاب دهیم). [[«ذِکْری»: یادآوری و عبرت. مفعول له است. یا خبر مبتدای محذوف و تقدیر چنین است: هذِهِ ذِکْری ....]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:210
وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ ٱلشَّيَـٰطِينُ
26:210
این قرآن را شیاطین فرو نیاوردهاند (و بلکه جبریل آن را فرو آورده است). [[«مَا تَنَزَّلَتْ ...»: مشرکان میگفتند: جنّیان و شیاطین قرآن را به محمّد میرسانند، و او همچون کاهنان الهامات و اطّلاعات خود را از ایشان دریافت میدارد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:211
وَمَا يَنۢبَغِى لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ
26:211
(اصلاً این کار) ایشان را نسزد، و توانائی (چنین کاری را) ندارند. [[«مَا یَنْبَغِی لَهُمْ»: ایشان را نسزد. سزاوار آن نیستند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:212
إِنَّهُمْ عَنِ ٱلسَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ
26:212
قطعاً ایشان از گوش فرا دادن (به فرشتگان و دریافت پیام آسمانی از ایشان) محروم و برکنارند. [[«السَّمْع»: گوش فرا دادن و شنیدن (نگا: حجر / 9، جنّ / 8 و 9).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:213
فَلَا تَدْعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَـٰهًا ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ ٱلْمُعَذَّبِينَ
26:213
بجز خدا معبودی را به فریاد مخوان و پرستش مکن، که (اگر چنین کنی) از زمرهی عذاب شوندگان خواهی بود. [[«لا تَدْعُ»: به فریاد مخوان. به کمک مطلب. پرستش مکن. «مَعَ اللهِ»: با خدا. مراد بجز خدا است. «فَتَکُونَ ...»: مخاطب پیغمبر و مراد افراد امّت است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:214
وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ ٱلْأَقْرَبِينَ
26:214
خویشاوندان نزدیک خود را (از شرک و مخالفت با فرمان پروردگار) بترسان (و آنان را به سوی توحید و دادگری فرا خوان). [[«عَشِیرَة»: وابستگان و خویشان (نگا: توبه / 24).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:215
وَٱخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ
26:215
و بال (محبّت و مودّت) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستران. [[«إِخْفِضْ جَنَاحَکَ»: بگستران بال خود را. مراد نرمخوئی و فروتنی و مهربانی است (نگا: حجر / 88).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:216
فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّى بَرِىٓءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ
26:216
و اگر آنان (که خویشان تو میباشند) از فرمان تو سرکشی کردند، بگو: من از کار شما بیزارم (و شما را دوست نمیدارم). [[«عَصَوْکَ»: از تو سرپیچی و سرکشی کردند و نافرمانی نمودند. مرجع ضمیر (و) خویشان نزدیک است. یا مرجع آن مؤمنین است که اگر در احکام و فروع اسلام از محمّد (پیروی نکنند، از ایشان و معاصی ایشان بیزاری میجوید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:217
وَتَوَكَّلْ عَلَى ٱلْعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ
26:217
و بر خدای چیره و مهربان توکّل کن. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:218
ٱلَّذِى يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ
26:218
آن خدائی که تو را میبیند بدان گاه که (برای نماز تهجّد) برمیخیزی. [[«تَقُومُ»: برمیخیزی. پا میشوی. مراد قیام برای تهجّد، یعنی نماز شب یا سایر نمازهای دیگر است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:219
وَتَقَلُّبَكَ فِى ٱلسَّـٰجِدِينَ
26:219
و (همچنین میبیند) حرکت (قیام و رکوع و سجود و نشست و برخاست) تو را در میان (صف جماعت) سجده برندگان. [[«تَقَلُّبَ»: انتقال از حالی به حالی. مراد اوضاع و احوال قیام و رکوع و سجده، و بالاخره حرکات و سکنات نمازگزار است. «السَّاجِدِینَ»: سجده برندگان. مراد مؤمنانی است که به نماز جماعت مشغولند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:220
إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْعَلِيمُ
26:220
چرا که او بس شنوا و آگاه است. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:221
هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَـٰطِينُ
26:221
آیا به شما خبر بدهم شیاطین بر چه کسی نازل میشوند (و القاء وسوسه میکنند؟). [[«هَلْ أُنَبِّئُکُمْ ...»: این آیه پاسخ به تهمت کافران است که میگفتند قرآن را شیاطین به محمّد القاء میکنند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:222
تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ
26:222
بر کسانی نازل میگردند که کذّاب و بس گناهکار باشند. (چرا که کاهنان و غیبگویان دروغزن و پلشتمیباشند). [[«أَفَّاکٍ»: مرتکب شونده زشتترین دروغها. کذّابی که دائماً دروغهای بزرگ را ردیف میسازد. «أَثِیمٍ»: گناهکار و بزهکار.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:223
يُلْقُونَ ٱلسَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَـٰذِبُونَ
26:223
(به شیاطین) گوش فرا میدهند، و بیشترشان دروغگویند (و از پیش خود چیزهائی به هم میبافند). [[«یُلْقُونَ السَّمْعَ»: گوش فرا میدهند. شنیدههای خود را به دیگران القاء میکنند و میرسانند. «وَ أَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ»: بیشترشان دروغگویند. مراد این است که کاهنان و غیبگویان مطلقاً دروغگویند، ولی سخنان دروغ خود را در لابلای سخنان و واژههای صحیح پنهان و بیان میدارند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:224
وَٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلْغَاوُۥنَ
26:224
سرگشتگان و گمراهان از شعراء پیروی میکنند. [[«الشُّعَرَآءُ ...»: کافران میگفتند قرآن شعر است و محمّد از زمره شاعران است. خدا میفرماید اغلب شعراء سخنانشان مبتنی بر باطل و دروغ است و به دنبال خیال روان میگردند. ولی محمّد از خدا سخنان خود را دریافت میدارد و کلامش احکام و حکمت و دستور زندگی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:225
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِى كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ
26:225
مگر نمیبینی که آنان به هر راهی بیهدف پا میگذارند (و غرق تخیّلات و تشبیهات شاعرانهی خویش بوده و در بند منطق و استدلال نمیباشند؟). [[«وَادٍ»: درّه. مراد راه است. نوع کلام و فن سخن. مراد انواع شعر، از قبیل: هجاء و مدح و غزل و غیره است. در اینجا تنها فنون و انواع شعر مورد نظر است. «یَهِیمُونَ»: سرگشته روان میگردند. بیهدف اقدام میکنند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:226
وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ
26:226
و این که ایشان چیزهائی میگویند که خودشان انجام نمیدهند و بدانها عمل نمیکنند. - Mostafa Khorramdel (Persian)
26:227
إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ وَذَكَرُوا۟ ٱللَّهَ كَثِيرًا وَٱنتَصَرُوا۟ مِنۢ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا۟ ۗ وَسَيَعْلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓا۟ أَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ
26:227
مگر شاعرانی که مؤمن هستند و کارهای شایسته و بایسته میکنند و بسیار خدا را یاد مینمایند (و اشعارشان مردم را به یاد خدا میاندازد) و هنگامی که مورد ستم قرار میگیرند (با این ذوق خویش خود را و سایر مؤمنان را) یاری میدهند. و کسانی که ستم میکنند خواهند دانست که بازگشتشان به کجا و سرنوشتشان چگونه است!! [[«إِنتَصَرُوا»: کمک کردند و یاری دادند. مراد دفاع از اسلام و مؤمنان و پاسخ به هجاء باطل کافران با هجاء حق است. «مُنقَلَبٍ»: مرجع، بازگشت (نگا: کهف / 36). «یَنقَلِبُونَ»: برمیگردند. بازگشت میکنند (نگا: شعراء / 50).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)