Selected
Original Text
Mostafa Khorramdel
Abdullah Yusuf Ali
Abdul Majid Daryabadi
Abul Ala Maududi
Ahmed Ali
Ahmed Raza Khan
A. J. Arberry
Ali Quli Qarai
Hasan al-Fatih Qaribullah and Ahmad Darwish
Mohammad Habib Shakir
Mohammed Marmaduke William Pickthall
Muhammad Sarwar
Muhammad Taqi-ud-Din al-Hilali and Muhammad Muhsin Khan
Safi-ur-Rahman al-Mubarakpuri
Saheeh International
Talal Itani
Transliteration
Wahiduddin Khan
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful.
74:1
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلْمُدَّثِّرُ
74:1
ای جامه بر سر کشیده (و در بستر خواب آرمیده!). [[«مُدَّثِّرُ»: کسی که جامه بر سر کشیده باشد. اصل آن (الْمُتَدَثِّرُ) است. مخاطب پیغمبر اسلام است که از تمسخر کفّار و سخنان ناروای ایشان به خانه خود رفته و جامهای بر سر میکشد، و یا به بستر میرود. امّا فرمان آسمانی او را به جدّ و جهد در کار تبلیغ میخواند. یا مراد جامه نبوّت و پیغمبری است (نگا: قاسمی).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:2
قُمْ فَأَنذِرْ
74:2
برخیز و (مردمان را از عذاب یزدان) بترسان! [[«قُمْ»: برخیز. کوشا باش! (نگا: قاسمی).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:3
وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ
74:3
و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای (و تنها او را بزرگ بشمار). [[«کَبِّرْ»: به عظمت و کبریائی یاد کن (نگا: اسراء / 111).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:4
وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
74:4
و جامهی خویش را پاکیزه دار (و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان). [[«ثِیَاب»: جمع ثَوْب: جامه. هم جامه ظاهری مراد است و هم جامه باطنی، یعنی عمل. چرا که اعمال هرکس به منزله لباس او است، و ظاهر هر شخص بیانگر باطن او است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:5
وَٱلرُّجْزَ فَٱهْجُرْ
74:5
و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن. [[«الرُّجْزَ»: چیزهای کثیف و پلید. وسوسه و نیرنگ اهریمن. بتها. گناه. این واژه مفهوم جامعی دارد و هرگونه عمل زشت و پلید و هر کاری را شامل میشود که موجب خشم و عذاب الهی باشد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:6
وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ
74:6
بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی. (بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن). [[«لا تَمْنُنْ»: عطاء مکن. (مَنّ) در اینجا به معنی انعام و اعطاء است (نگا: ص / 39). «تَسْتَکْثِرُ»: افزون میخواهی. بیشتر میطلبی. فاعل آن ضمیر مستتر (انت) است. جمله فعل و فاعل، حال است. مراد این است که احسانگر برای این ندهد تا بیشتر بگیرد و افزونطلبی کند (نگا: روم / 39).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:7
وَلِرَبِّكَ فَٱصْبِرْ
74:7
و برای (خوشنودی و محض رضای) پروردگارت شکیبائی کن. [[«لِرَبِّکَ»: برای رضای پروردگارت. به خاطر پروردگارت.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:8
فَإِذَا نُقِرَ فِى ٱلنَّاقُورِ
74:8
هنگامی که در صور دمیده میشود. [[«نُقِرَ»: دمیده شد. «النَّاقُورِ»: بوق. شیپور. مراد صور است که برای زنده شدن مردگان، بار دوم به صدا در میآید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:9
فَذَٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ
74:9
آن روز، روز سختی خواهد بود. [[«عَسِیرٌ»: سخت (نگا: فرقان / 26، قمر / 8).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:10
عَلَى ٱلْكَـٰفِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ
74:10
برای کافران آسان نخواهد بود (و بلکه پر مشقّت و دردسر خواهد بود). [[«یَسِیرٍ»: آسان. ساده. «غَیْرُ یَسِیرٍ»: سخت و پرمشقّت.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:11
ذَرْنِى وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا
74:11
مرا واگذار با آن کسی که او را تک و تنها (و بدون دارائی و اموال و اولاد) آفریدهام. [[«وَحِیداً»: تک و تنها. مراد بدون اموال و اولاد است. اشاره به ولید پسر مُغیره است که یکی از افراد سرشناس مکّه بود و برای اذیّت و آزار مؤمنان تلاش بسیار میکرد. در اینجا هر کافر و منافقی مراد است که برای جلوگیری از اسلام و اذیّت مسلمانان در تک و تاز باشد. واژه (وَحِیداً) میتواند حال مفعول محذوفی، یا حال فاعل باشد. معنی دیگر آیه: مرا واگذار با کسی که تنها خودم او را آفریدهام. مرا تنها واگذار با کسی که او را آفریدهام (که برای عذاب و عقاب او من کافی و بسندهام).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:12
وَجَعَلْتُ لَهُۥ مَالًا مَّمْدُودًا
74:12
و ثروت بسیاری بدو دادهام. [[«مَمْدُوداً»: گسترده. فراوان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:13
وَبَنِينَ شُهُودًا
74:13
و پسرانی بدو دادهام که (همواره در پیش او آماده، و در مجالس برای خدمتگذاریش) حاضرند. [[«شُهُوداً»: جمع شاهِد، حاضران. آمادگان. حال است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:14
وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمْهِيدًا
74:14
و (وسائل زندگی را) از هر نظر برای او فراهم ساختهام (و بدو دم و دستگاه دادهام). [[«مَهَّدْتُ»: فراهم و مهیّا کردهام. گسترانیدهام.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:15
ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ
74:15
گذشته از این (بدون شکر و سپاسی که بکند) امیدوار است که (بر نعمت و قدرتش) بیفزایم! [[«ثُمَّ»: گذشته از این. سپس.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:16
كَلَّآ ۖ إِنَّهُۥ كَانَ لِـَٔايَـٰتِنَا عَنِيدًا
74:16
هرگز! (چنین نخواهد شد و بدانچه آرزو میکند نخواهد رسید). چرا که با آیات ما دشمن و ستیزهجو است. [[«عَنِیداً»: مخالف. ستیزهگر (نگا: هود / 59، ابراهیم / 15، ِ / 24).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:17
سَأُرْهِقُهُۥ صَعُودًا
74:17
به زودی او را به بالا رفتن از گردنه (ی مشکلات و معضلات زندگی) وامیدارم (و به سختیها و دشواریهای فراوان دچار میسازم). [[«سَأُرْهِقُهُ»: او را وادار میکنم (نگا: کهف / 73 و 80). «صَعُوداً»: گردنه سخت و بلند. مراد مبتلا ساختن به سختیها و دشواریها و واداشتن به مشقّتها و ناگواریها و دردها و رنجها است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:18
إِنَّهُۥ فَكَّرَ وَقَدَّرَ
74:18
او (برای مبارزهی با پیغمبر و قرآن) بیندیشید (و در نظر گرفت که چه بگوید و بکند) و نقشه و طرحی را (در ذهن خود) آماده ساخت. [[«قَدَّرَ»: تعیین کرد. پیش چشم داشت. طرحریزی کرد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:19
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
74:19
مرگ بر او باد! چه نقشهای که کشید و چه طرحی که ریخت؟! [[«قُتِلَ»: مرگ بر او! کشته و نابود باد! برای تعجّب است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:20
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
74:20
باز مرگ بر او باد! چه نقشهای که کشید و چه طرحی که ریخت؟! [[«ثُمَّ»: تکرار برای مبالغه است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:21
ثُمَّ نَظَرَ
74:21
باز هم نگریست و دقّت کرد. [[«نَظَرَ»: ساخته و پرداخته خود را مورد نگرش و بازرسی مجدّد قرار داد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:22
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ
74:22
سپس چهره در هم کشید و شتابگرانه اخم و تخم کرد. [[«عَبَسَ»: روی ترش کرد. چهره در هم کشید. «بَسَرَ»: عجولانه اخم و تخم کرد. ابروها را در هم کشید (نگا: قیامه / 24). عطفِ تأکید است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:23
ثُمَّ أَدْبَرَ وَٱسْتَكْبَرَ
74:23
بعد واپس رفت و گردن افراخت. [[«أَدْبَرَ»: بازپس رفت. به حق پشت کرد و رفت. «إسْتَکْبَرَ»: گردن افراخت و بزرگی فروخت. تکبّر ورزید و خویشتن را بالاتر از آن دید که حق را بپذیرد. معنی دیگر آیه: سپس پشت به حق کرد و تکبّر ورزید و خود را بزرگتر از این دید که حق را پذیرا گردد. سپس روی گردانید و گردنکشی کرد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:24
فَقَالَ إِنْ هَـٰذَآ إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
74:24
آن گاه گفت: این (کتاب قرآن نام) چیزی جز جادوی منقول (از پیشینیان و روایت شده از دیگران) نمیباشد. [[«یُؤْثَرُ»: روایت میگردد. نقل میشود.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:25
إِنْ هَـٰذَآ إِلَّا قَوْلُ ٱلْبَشَرِ
74:25
این (چیزهائی که محمّد کلام آسمانی نام میدهد) چیزی جز سخن انسانها نیست. [[«إِنْ»: حرف نفی است. «قَوْلُ»: سخن. گفته.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:26
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ
74:26
هرچه زودتر او را داخل دوزخ میسازیم و بدان میسوزانیم. [[«سَأُصْلِیهِ ...»: (نگا: نساء / 30 و 56 و 115). «سَقَرَ»: نامی از نامهای دوزخ است (نگا: قمر / 48).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:27
وَمَآ أَدْرَىٰكَ مَا سَقَرُ
74:27
تو چه میدانی که دوزخ چگونه است؟! [[«مَآ أَدْرَاکَ»: (نگا: حاقّه / 3، احزاب / 63، شوری / 17).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:28
لَا تُبْقِى وَلَا تَذَرُ
74:28
دوزخ نه میمیراند و نابود میکند (تا انسان از دست آن با مرگ همیشگی راحت شود) و نه رها میسازد (تا انسان از دست آن بگریزد و نجات پیدا کند). [[«لاتُبْقی»: باقی نمیگذارد. نابود میگرداند. معنی بالا با مفهوم: لا یَمُوتُ فِیهَا وَ لا یَحْیی (طه / 74، أعلی / 13) هماهنگی دارد. (نگا: روحالبیان). ولی اغلب تفسیرها آیه فوق را چنین معنی فرمودهاند: دوزخ چیزی را باقی و برجای نمیگذارد و چیزی را رها نمیکند و وا نمیگذارد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:29
لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ
74:29
پوست تن را به کلّی سیاه و دگرگون میسازد. [[«لَوَّاحَةٌ»: بسیار سیاه کننده. بسیار تغییر دهنده و دگرگون کننده. «الْبَشَرِ»: اسم جنس جمعی بَشَرَة است، پوست بدن. برخی (بَشَر) را به معنی انسان دانستهاند؛ در این صورت، معنی آیه چنین است: دوزخ انسان را میسوزاند و سیاه میگرداند و قیافه او را دگرگون میسازد (نگا: روحالبیان).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:30
عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ
74:30
نوزده (فرشته) بر آن گمارده شدهاند. [[«تِسْعَةَ عَشَرَ»: نوزده فرشته. نمیدانیم تعداد فرشتگان عذاب تنها نوزده نفرند، یا نوزده سالار و سردارند، و یا نوزده لشکرند. به هر حال، ما را با بحث در این باره چه کار؟]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:31
وَمَا جَعَلْنَآ أَصْحَـٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَـٰٓئِكَةً ۙ وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لِيَسْتَيْقِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ وَيَزْدَادَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِيمَـٰنًا ۙ وَلَا يَرْتَابَ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ وَٱلْمُؤْمِنُونَ ۙ وَلِيَقُولَ ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَٱلْكَـٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا ۚ كَذَٰلِكَ يُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِى مَن يَشَآءُ ۚ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ ۚ وَمَا هِىَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْبَشَرِ
74:31
مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیدهایم، و شمارهی آنان را نیز جز آزمایش کافران نساختهایم. هدف این است که اهل کتاب یقین و اطمینان حاصل کنند (که آنچه قرآن دربارهی خازنان دوزخ میگوید، از طرف خدا است) و بر ایمان مؤمنان نیز بیفزاید، و اهل کتاب و مؤمنان (دربارهی حقّانیّت این کتاب آسمانی) تردید به خود راه ندهند، و کسانی که در دلشان بیماری (نفاق) است، و کافران بگویند: خدا مثلاً از بیان این (چنین عددی) چه میخواسته است؟ این گونه خداوند هرکس را بخواهد گمراه میسازد، و هرکس را بخواهد هدایت میبخشد. لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمیداند، و این جز اندرزی برای مردم نیست. [[«فِتْنَةً»: امتحان. آزمایش. «لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ ...»: یقین حاصل کردن اهل کتاب بدان خاطر است که شماره نوزده، در کتابهای خودشان نیز همین است. «مَرَضٌ»: مراد بیماری نفاق، یا شکّ است. «مَثَلاً»: حال است. «مَاذَا ... مَثَلاً»: (نگا: بقره / 26). «هِیَ»: مرجع آن سقر، و یا جنود، و یا این که آیات قرآن است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:32
كَلَّا وَٱلْقَمَرِ
74:32
این چنین نیست که ایشان میپندارند! سوگند به ماه! [[«وَالْقَمَرِ»: سوگند خداوند به آفریدههای خود از جمله ماه، به خاطر جلب توجّه بدانها از نظر خِلقت است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:33
وَٱلَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ
74:33
و سوگند به شب بدان گاه که پشت کند (و دامن برچیند و روی به رفتن آرد!). [[«أَدْبَرَ»: پشت کرد و رفت. دامن برچید و روی به رفتن آورد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:34
وَٱلصُّبْحِ إِذَآ أَسْفَرَ
74:34
و سوگند به صبح، چون (نقاب از چهره برگیرد، و پرده برافکند، و) روشن گردد! [[«أَسْفَرَ»: روشن گردید. این فعل در اصل به معنی از چهره نقاب برگرفتن و کشف حجاب کردن است، و این تعبیر درباره طلوع صبح و سپیده بامدادان، از راه تشبیه است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:35
إِنَّهَا لَإِحْدَى ٱلْكُبَرِ
74:35
دوزخ (یکی از مسائل مهمّ و حوادث عظیم، اصلاً) بلائی از بلاهای بزرگ است. [[«إِنَّهَا»: ضمیر (ها) به سقر برمیگردد. برخی هم آن را به (جُنُود) و یا مجموعه حوادث قیامت برمیگردانند. هر کدام که باشد، عظمت آن روشن است. «الْکُبَرِ»: جمع کُبْری، بلای بزرگ. حادثه مهمّ.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:36
نَذِيرًا لِّلْبَشَرِ
74:36
وسیلهی بیم دادن انسانها است. [[«نَذِیراً»: بیمدهنده. در این صورت حال است. بیم دادن و ترساندن. در این صورت به معنی انذار و مصدر است و تمییز بشمار است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:37
لِمَن شَآءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ
74:37
برای کسانی از شما که میخواهند (به سوی خیرات و طاعات) پیش بروند، و یا کسانی که میخواهند (از خیرات و طاعات) عقب بکشند. [[«أَن یَتَقَدَّمَ»: قدم پیش نهد به سوی خیرات و طاعات. «یَتَأَخَّرَ»: عقب بکشد از خیرات و طاعات، یا از بدیها و زشتیها. معنی دیگر آیه: برای کسانی که از شما میخواهند به سوی خیرات و طاعات پیش بروند، و از بدیها و زشتیها کنار بکشند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:38
كُلُّ نَفْسٍۭ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
74:38
هرکسی در برابر کارهائی که کرده است (در دوزخ زندانی میگردد و) گروگان میشود. [[«رَهِینَةٌ»: گروگان. در اینجا مراد گروگان آتش و محبوس و مأخوذ در آن است (نگا: المصحفالمیسّر).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:39
إِلَّآ أَصْحَـٰبَ ٱلْيَمِينِ
74:39
مگر یاران سمت راستی (که مؤمنانند و خویشتن را با انجام نیکیها در جهان از عذاب یزدان رهانیدهاند). [[«أَصْحَابَ الْیَمِینِ»: (نگا: واقعه / 27 و 38 و 90 و 91).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:40
فِى جَنَّـٰتٍ يَتَسَآءَلُونَ
74:40
آنان در باغهای بهشت بسر میبرند، و (از دوزخیان) میپرسند. [[«یَتَسَآءَلُونَ»: میپرسند. مورد پرسش، دو آیه بعدی است. انتخاب باب تفاعل، برای تکثیر است. برخی گفتهاند: از یکدیگر درباره گناهکاران میپرسند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:41
عَنِ ٱلْمُجْرِمِينَ
74:41
از بزهکاران و گناهکاران (میپرسند). [[«عَنِ الْمُجْرِمِینَ»: از بزهکاران. درباره گناهکاران.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:42
مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ
74:42
چه چیزهائی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است؟ [[«سَلَکَکُمْ»: داخل گردانده است شما را (نگا: حاقّه / 32، جنّ / 17).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:43
قَالُوا۟ لَمْ نَكُ مِنَ ٱلْمُصَلِّينَ
74:43
میگویند: (در جهان) از زمرهی نمازگزاران نبودهایم. [[«الْمُصَلِّینَ»: نمازگزاران.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:44
وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ ٱلْمِسْكِينَ
74:44
و به مستمند خوراک نمیدادهایم. [[«لَمْ نَکُ ...»: مراد از غذا دادن به بینوایان، برآورده کردن هرگونه نیازمندیهای مستمندان است، اعم از خوراک و پوشاک و مسکن و غیره.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:45
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلْخَآئِضِينَ
74:45
و ما پیوسته با باطلگرایان (همنشین و همصدا میشدهایم و به باطل و یاوه و عیبجوئی) فرو میرفتهایم. [[«نَخُوضُ»: به هرگونه باطلی فرو میرفتیم و در استهزاء و سخریّه حق و حقیقت شرکت میکردیم (نگا: نساء / 140، انعام / 68، توبه / 65 و 69).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:46
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ ٱلدِّينِ
74:46
و روز سزا و جزای (قیامت) را دروغ میدانستهایم. [[«یَوْمِ الدِّینِ»: (نگا: فاتحه / 4).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:47
حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلْيَقِينُ
74:47
تا مرگ به سراغمان آمد. [[«الیَقِینُ»: مراد مرگ است (نگا: حجر / 99).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:48
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَـٰعَةُ ٱلشَّـٰفِعِينَ
74:48
دیگر شفاعت و میانجیگری شفاعتکنندگان و میانجیگران (اعم از فرشتگان و پیغمبران و صالحان) بدیشان سودی نمیبخشد. [[«فَمَا تَنفَعُهُمْ ...»: (نگا: انعام / 51 و 70، شعراء / 100، غافر / 18).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:49
فَمَا لَهُمْ عَنِ ٱلتَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
74:49
چرا باید ایشان، از قرآن رویگردان شوند؟ [[«التَّذْکِرَةِ»: پند و اندرز. یادآوری: در اینجا مراد قرآن است (نگا: المصحفالمیسّر).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:50
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ
74:50
انگار آنان گورخران رمندهای هستند. [[«حُمُرٌ»: جمع حِمار، گورخر. «مُسْتَنفِرَةٌ»: گریز پا. رمنده. چموش. ذکر آن از باب استفعال برای مبالغه در رمندگی و چموشی است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:51
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍۭ
74:51
گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند. [[«قَسْوَرَةٍ»: شیر.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:52
بَلْ يُرِيدُ كُلُّ ٱمْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَىٰ صُحُفًا مُّنَشَّرَةً
74:52
اصلاً هر یک از ایشان میخواهد که (از سوی خدا، جداگانه) نامهی سرگشادهای (که همه بتوانند آن را ببینند و بخوانند) بدو داده شود. (نامهای که ابلاغ پیغمبری یکایک آنان باشد، یا دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر اسلام باشد). [[«بَلْ یُرِیدُ کُلُّ ...»: (نگا: انعام / 124، اسراء / 93).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:53
كَلَّا ۖ بَل لَّا يَخَافُونَ ٱلْـَٔاخِرَةَ
74:53
نه چنین است (که ایشان میگویند و میخواهند)! اصلاً آنان از آخرت بیباک هستند. [[«کلاّ»: نه چنان است!]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:54
كَلَّآ إِنَّهُۥ تَذْكِرَةٌ
74:54
نه چنین است (که ایشان دربارهی قرآن میاندیشند)! قرآن سراپا پند و اندرز و یاد و یادآوری است. [[«إِنَّهُ»: ضمیر (هُ) به قرآن برمیگردد. «تَذْکِرَةٌ»: پند و اندرز. یاد و یادآوری.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:55
فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ
74:55
هرکس بخواهد، آن را یاد میکند (و میخواند و بدانچه در آن است عمل میکند). [[«ذَکَرَهُ»: یادش میکند. میخواندش. بدان عمل میکند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)
74:56
وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ ۚ هُوَ أَهْلُ ٱلتَّقْوَىٰ وَأَهْلُ ٱلْمَغْفِرَةِ
74:56
امّا (در عین حال پند گرفتن از آن، جز به مشیّت و توفیق الهی نیست) آنان اندرز نمیگیرند مگر این که خدا بخواهد. سزد که از (خشم) خدا دوری جست، و او را سزد که آمرزگاری کند (و بر دیگران ببخشاید). [[«مَا یَذْکُرُونَ»: پند و اندرز نمیگیرند. یادآور نمیشوند. «أَهْلُ»: سزاوار. شایسته. «أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ»: سزاوار آمرزگاری و گذشت است، و غفار او است و بس.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)