Selected

Original Text
Mostafa Khorramdel

Available Translations

79 An-Nāzi`āt ٱلنَّازِعَات

< Previous   46 Āyah   Those who drag forth      Next >  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful.

79:1 وَٱلنَّـٰزِعَـٰتِ غَرْقًا
79:1 سوگند به همه‌ی چیزهائی که (نیروئی بدانها داده شده است که بدان اشیاء را از قرارگاه خود) کاملاً برمی‌کنند و بیرون می‌کشند! [[«النَّازِغاَتِ»: برکنندگان. بیرون کشندگان. برای واژه‌های پنجگانه (نَازِعَات، نَاشِطَات، سَابِحَات، سَابِقَات، مُدَبِّرَات) بیش از شش معنی بیان کرده‌اند (نگا: تفسیر کبیر). از جمله: فرشتگان، ستارگان آسمان، اسبان مجاهدان، ارواح مردگان، غازیان و جهادگران، قلوب مردمان، و گاهی آمیزه‌ای از اینها. امّا اغلب مفسّران طرفدار ستارگان و فرشتگانند. بهترین نظریّه، سخن تفسیر المنتخب است که گردآورنده چکیده همه نظرات است و ما آن را پسندیده و تقدیم داشته‌ایم. «غَرْقاً»: به گونه اغراق‌آمیز. به تمام و کمال.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:2 وَٱلنَّـٰشِطَـٰتِ نَشْطًا
79:2 و سوگند به همه‌ی چیزهائی که (نیروئی بدانها داده شده است که بدان اشیاء را از قرارگاه خود) چابکانه و استادانه بیرون می‌کشند! [[«النَّاشِطَاتِ»: آنهائی که کارها را آهسته و آرام، ولی استادانه و چابکانه به انجام می‌رسانند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:3 وَٱلسَّـٰبِحَـٰتِ سَبْحًا
79:3 و سوگند به همه‌ی چیزهائی که (سرعتی بدانها داده شده است که در پرتو آن، وظائف خود را هر چه زودتر) به گونه‌ی ساده و آسان انجام می‌دهند! - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:4 فَٱلسَّـٰبِقَـٰتِ سَبْقًا
79:4 و سوگند به همه‌ی چیزهائی که (در انجام وظائف محوّله بر دیگران) کاملاً سبقت می‌گیرند! [[«السَّابِقَاتِ»: پیش‌تازان. سبقت‌گیرندگان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:5 فَٱلْمُدَبِّرَٰتِ أَمْرًا
79:5 و سوگند به همه‌ی چیزهائی که (با ویژگیهائی که بدانها داده شده است) به اداره‌ی امور می‌پردازند! [[«الْمُدَبِّرَاتِ»: گردانندگان. اداره‌کنندگان. «أَمْراً»: کار. مراد کارها است. چرا که این واژه اسم جنس و به منزله جمع است (نگا: تفسیر کبیر). جواب قسم محذوف است. یعنی سوگند به همه این آفریده‌های عجیب و غریب جهان، که رستاخیز برپا می‌شود و قیامت می‌آید.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:6 يَوْمَ تَرْجُفُ ٱلرَّاجِفَةُ
79:6 (رستاخیز و قیامت برپا می‌گردد) در آن روزی که (نفخه‌ی اوّل، در صور دمیده می‌شود و) زلزله‌ای در می‌گیرد (و دنیا خراب می‌گردد و همگان می‌میرند). [[«تَرْجُفُ»: می‌لرزد. می‌لرزاند. این فعل به صورت لازم و متعدّی به کار می‌رود. «الرَّاجِفَةُ»: لرزان. لرزاننده. مراد نفخه نخستین صور است که در جهان می‌پیچد و جهان را می‌لرزاند و خراب می‌گرداند. برخی گفته‌اند: مراد زلزله کره زمین و از هم پاشیدن آن است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:7 تَتْبَعُهَا ٱلرَّادِفَةُ
79:7 سپس (نفخه‌ی دوم، در صور دمیده می‌شود و زلزله‌ی نخستین) زلزله‌ی دیگری به دنبال خواهد داشت (که مردگان زنده می‌گردند و رستاخیز و قیامت آغاز می‌شود، و جهان ابدی آغاز می‌گردد). [[«تَتْبَعُهَا»: به دنبال آن می‌آید و رخ می‌دهد. «الرَّادِفَةُ»: پیرو. به دنبال آینده. مراد نفخه دوم است که بعد از نفخه اوّل قرار دارد و اعلام فرا رسیدن رستاخیز و قیامت است. برخی گفته‌اند: مراد زلزله و تکانی است که آسمانها را به دنبال ویرانی زمین در بر می‌گیرد (نگا: زمر / 68).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:8 قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ
79:8 دلهائی در آن روز تپان و پریشان می‌گردند. [[«وَاجِفَةٌ»: مضطرب و پریشان. لرزان و نگران. تپنده و آشفته.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:9 أَبْصَـٰرُهَا خَـٰشِعَةٌ
79:9 و چشمانشان فرو افتاده و فروخفته می‌گردد. [[«أَبْصَارُهَا»: چشمان ایشان. مراد صاحبان چشمها است. «خَاشِعَةً»: ذلیل و خوار. فرو افتاده و فروخفته.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:10 يَقُولُونَ أَءِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِى ٱلْحَافِرَةِ
79:10 (آنان در دنیا) می‌گفتند: آیا ما دوباره (زنده می‌گردیم و) به زندگی بازگردانده می‌شویم؟! [[«مَرْدُودُونَ»: برگردانده شدگان. «الْحَافِرَةِ»: راه طی شده. حالت نخستین و زندگی پیشین. مراد حیات دوباره و آفرینش دوباره است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:11 أَءِذَا كُنَّا عِظَـٰمًا نَّخِرَةً
79:11 آیا وقتی که استخوانهای پوسیده و فرسوده‌ای خواهیم شد (به زندگی بازگردانده می‌شویم؟). [[«عِظَام»: جمع عَظْم، استخوانها. «نَخِرَةً»: پوسیده. فرسوده.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:12 قَالُوا۟ تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ
79:12 (تمسخرکنان) می‌گفتند: این (بازگشت به زندگی دوباره، اگر انجام‌پذیر گردد) در این صورت بازگشت زیانبار و زیان‌بخشی خواهد بود! (و ما هرگز از این زیانها نخواهیم کرد، و چنین کاری ممکن نیست). [[«تِلْکَ»: این رجعت و بازگشت. «إِذاً»: آن گاه. «کَرَّةٌ»: بازگشت. برگشت. «خَاسِرَةٌ»: زیانبار. زیان‌بخش. پرضرر و زیان.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:13 فَإِنَّمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَٰحِدَةٌ
79:13 (بازگشت آنان چندان مشکل نیست) تنها صدائی (از صور) برمی‌خیزد و بازگشت انجام می‌پذیرد. [[«هِیَ»: بازگشت. زندگی. رجعت به حیات دوباره. «زَجْرَةٌ»: صدا و فریاد. مراد صدای صور برای بار دوم است که بر اثر آن همه مردگان زنده می‌گردند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:14 فَإِذَا هُم بِٱلسَّاهِرَةِ
79:14 ناگهان همگان (به پا می‌خیزند و) در دشت پهناور و سفید محشر آماده می‌شوند. [[«السَّاهِرَةِ»: دشت و بیابان سفید و هموار و پهناور. مراد صحرای محشر است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:15 هَلْ أَتَىٰكَ حَدِيثُ مُوسَىٰٓ
79:15 آیا خبر داستان موسی به تو رسیده است؟ [[«حَدِیثُ»: سخن. خبر. داستان. «هَلْ أَتَاکَ ...»: مطلب با استفهام شروع شده است تا شوق شنونده بیدار، و آماده شنیدن داستان گردد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:16 إِذْ نَادَىٰهُ رَبُّهُۥ بِٱلْوَادِ ٱلْمُقَدَّسِ طُوًى
79:16 بدان گاه که پروردگارش او را در زمین مقدّس طُوی صدا زد. [[«بِالْوَادِی الْمُقَدَّسِ طُویً»: (نگا: طه / 12). «الْوَادِی»: سرزمین. یاء آخر آن در رسم‌الخطّ قرآنی حذف شده است. «طُویً»: نام سرزمینی در شام، میان مَدْیَن و مصر، در پائین کوه طور سینا، نخستین بار، در آنجا به موسی (ع) وحی شد. بدل از (الْوادی) است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:17 ٱذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ
79:17 (بدو گفت:) برو به سوی فرعون که سرکشی و طغیان کرده است. [[«طَغی»،: سرکشی کرده است. در کفر و عصیان و ظلم، از حد گذشته است. از مرز بندگی فراتر رفته است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:18 فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَىٰٓ أَن تَزَكَّىٰ
79:18 بگو: آیا میل داری (از آنچه در آن هستی)، رها و پاک گردی؟ [[«هَل لَّکَ ...»: آیا میل داری؟ خبر مبتدای محذوفی چون (مَیْلٌ) و (رَغْبَةٌ) است، در اصل چنین است: هَل لَّکَ مَیْلٌ؟ این شیوه، در خواستِ توأم با سازش و نرمش است. «تَزَکّی»: پاک گردی. فعل مضارع است و اصل آن (تَتَزکّی) است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:19 وَأَهْدِيَكَ إِلَىٰ رَبِّكَ فَتَخْشَىٰ
79:19 و تو را به سوی پروردگارت رهبری کنم (و او را به تو بشناسانم) تا تو (از او) اندیشناک و بیمناک گردی (و خلاف نکنی؟) [[«فَتَخْشی»: خشیت، ترس و هراسی است که نتیجه احساس به عظمت و قدرت خدا است. چنین احساسی هم با شناخت او، در دل انسان پدیدار می‌شود (نگا: فاطر / 28).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:20 فَأَرَىٰهُ ٱلْـَٔايَةَ ٱلْكُبْرَىٰ
79:20 (موسی به پیش فرعون رفت و) معجزه‌ی بزرگ (خود، یعنی تبدیل عصا به اژدها) را بدو نشان داد. [[«الآیَةَ الْکُبْری»: معجزه بزرگ. مراد تبدیل عصا به اژدها است. نشان دادن معجزه و کار عملی، پس از بیان ادلّه و براهین قولی بوده است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:21 فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ
79:21 امّا فرعون، موسی را دروغگو نامید و (نبوّت او را نپذیرفت، و از چیزی که از جانب خدا با خود آورده بود) سرپیچی کرد. [[«کَذَّبَ»: موسی را تکذیب کرد و پیغمبریش را دروغ نامید. «عَصی»: از دستورهای آسمانی و رهنمودهای الهی سرپیچی و سرکشی کرد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:22 ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَىٰ
79:22 سپس پشت کرد و رفت و (برای مبارزه‌ی با موسی) به سعی و تلاش پرداخت. [[«أَدْبَرَ»: پشت کرد و رفت.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:23 فَحَشَرَ فَنَادَىٰ
79:23 آن گاه (جادوگران را) گرد آورد و (مردمان را) دعوت کرد. [[«حَشَرَ»: بسیج کرد. گرد آورد. مراد گرد آوردن جادوگران است (نگا: شعراء / 36 و 53). «نَادی»: دعوت کرد. فرا خواند. بانگ برداشت (نگا: زخرف / 51).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:24 فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلْأَعْلَىٰ
79:24 و گفت: من والاترین معبود شما هستم! [[«أناَ رَبُّکُمْ الأعْلی»: با توجّه به خاصّیّت نفسِ آفت‌زده طاغیان که کلمه حق و دعوت به آن، بر طغیان و غرورشان می‌افزاید (نگا: بقره / 206، صافّات / 35) و مال و منال و مقام گاهی به ادّعای الوهیّتشان می‌کشاند (نگا: زخرف / 51) جنون پادشاهی هم فرعون مادیگرا را بر آن داشته است که در اوقات معمولی معبودهائی برای خود برگزیند (نگا: اعراف / 127) و در لحظاتی خویشتن را یگانه معبود دیگران بداند (نگا: شعراء / 29، قصص / 38) و زمانی خود را معبود والایِ والا بنامد. همیشه تاریخ، شاهد خداگونه‌ها بوده و سخن قال یا حال ایشان را شنیده است. مگر از کافران بی‌ادب، جز این باید شنید؟]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:25 فَأَخَذَهُ ٱللَّهُ نَكَالَ ٱلْـَٔاخِرَةِ وَٱلْأُولَىٰٓ
79:25 خدا او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار کرد. [[«نَکَالَ»: تعذیب. عذاب و عقوبت. مفعول مطلق است و یا منصوب به نزع خافض است. «الآخِرَةِ وَ الأُولی»: آن جهان و این جهان. چون عذاب آخرت مهم‌تر از عذاب دنیا است، ذکر آن پیشتر آمده است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:26 إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَىٰٓ
79:26 در این (داستانِ موسی و فرعون، درس) عبرت بزرگی است برای کسی که (از خدا) بترسد. [[«لِمَن یَخْشی»: عبرت گرفتن از چنین داستانهائی تنها برای کسانی میسّر است که خوف و خشیت و احساس مسؤولیّت به دل راه داده‌اند.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:27 ءَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ ٱلسَّمَآءُ ۚ بَنَىٰهَا
79:27 (ای منکرانِ معاد!) آیا آفرینش (مجدّد پس از مرگ) شما سخت‌تر است یا آفرینش آسمان که خدا آن را (با این همه عظمت سرسام‌آور و نظم و نظام شگفت، بالای سرتان همچون کاخی) بنا نهاده است؟ [[«خَلْقاً»: آفرینش. ساختار. تمییز است. «أَأَنتُمْ أَشَدُّ ...»: این آیه پاسخ گفتار منکران معاد است که می‌گفتند: أإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ. اجزاء کرات آسمانی را از عدم آفریده است و آنها را به شکل خورشیدها و ماهها و ستاره‌ها درآورده است، اجزاء متفرّق بدن شما را نیز بازآفرینی می‌کند و بهم می‌پیوندد و در صحنه حیات مجدّد حاضر می‌گرداند و مورد بازخواستتان قرار می‌دهد. پس چه جای شگفتی است؟]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:28 رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّىٰهَا
79:28 ارتفاع و بلندای آن را بالا برد و گسترشش داد، و آن را آراسته و پیراسته کرد و سر و سامانش بخشید. [[«رَفَعَ»: بالا برد. گسترش داد. «سَمْکَ»: ارتفاع. بلندا. بعضی آن را سقف و آسمانه دانسته‌اند. «سَوّی»: ساخته و پرداخته کرد. یعنی هر یک را فواصل معیّن و اندازه و خاصّیّت ویژه بخشید و در مدارات خود جای داد و یکی را به دیگری مرتّبط ساخت. (نگا: بقره / 29).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:29 وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَىٰهَا
79:29 و شب آن را تاریک کرد، و روزِ آن را پدیدار و روشن ساخت. [[«أَغْطَشَ»: تاریک کرد. دیجور ساخت. «أَخْرَجَ»: پدیدار کرد. ظهور بخشید. مراد روشن کردن است. «ضُحی»: اوائل روز. تمام روز (نگا: اعراف / 98، طه / 59، ضحی / 1، نازعات / 46).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:30 وَٱلْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ
79:30 و پس از آن، زمین را غلتاند و (به شکل بیضی در آورد و) گستراند. [[«دَحَاهَا»: آن را پرت کرد و غلتاند. آن را به شکل بیضی درآورد و گستراند. چون اغلب تفسیرها و فرهنگها (دحو) را تنها به معنی (گسترانیدن) ذکر کرده‌اند، چند جمله را برای تأکید معنی غلتاندن و قِل دادن از دو تفسیر عیناً ذکر می‌نمائیم: أَصْلُ الدَّحْوِ الإِزالَةُ لِلشَّیْء مِنْ مَکانٍ إِلی مَکانٍ، وَ مِنْهُ یُقالُ: إِنَّ الصَّبِیَّ یَدْحُو بِالْکُرَةِ، أَیْ یَقْذِفُهَا عَلی وَجْهِ الأرْضِ (نگا: تفسیر کبیر). دَحَاهَا: بَسَطَهَا وَ أَوْسَعَهَا لِسُکْنی أَهْلِها، أَوْ جَعَلَهَا عَلی شَکْلِ دِحْیَةٍ وَ هِیَ الْبَیْضَةُ (نگا: تفسیر و بیان مفردات القرآن). همچنین (نگا: فرهنگهای: محیط‌المحیط، لسان‌العرب. تفسیرهای: المصحف‌المیسّر، پرتوی از قرآن، المنار جلد اوّل صفحه 248).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:31 أَخْرَجَ مِنْهَا مَآءَهَا وَمَرْعَىٰهَا
79:31 آب آن را و چراگاه آن را پدیدار کرد. [[«مَرْعی»: چراگاه. «مَآءَها وَ مَرْعَاهَا»: اشاره به مایه حیات جانداران و اقوات آنها است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:32 وَٱلْجِبَالَ أَرْسَىٰهَا
79:32 و کوهها را محکم و استوار کرد. [[«أَرْسَاهَا»: ثابت و استوار کرد (نگا: رعد / 3، حجر / 19، نحل / 15).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:33 مَتَـٰعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَـٰمِكُمْ
79:33 برای استفاده‌ی شما و چهارپایان شما (همه‌ی اینها را سر و سامان داده و سرگشته و فرمانبردار کرده‌ایم). [[«مَتَاعاً»: بهره‌مندی و بهره‌گیری. استفاده. مفعولٌ‌له است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:34 فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلْكُبْرَىٰ
79:34 هنگامی که بزرگترین حادثه (و بلای سخت طاقت‌فرسای قیامت) فرا می‌رسد. [[«الطّآمَّةُ»: حادثه عظیم. مصیبت طاقت‌فرسا. بلای سخت و فراگیر. مراد قیامت است. «الْکُبْری»: بزرگترین. معلوم است هیچ مصیبت و واقعه‌ای بزرگتر از قیامت نیست.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:35 يَوْمَ يَتَذَكَّرُ ٱلْإِنسَـٰنُ مَا سَعَىٰ
79:35 در آن روز، انسان به یاد می‌آورد همه‌ی کوششها و تلاشهائی را که کرده است. [[«یَوْمَ»: بدل از (إِذَا) است و جواب (إِذَا) محذوف است و تفصیل نهفته در آیات بعدی است. یعنی همین که طامّه کبری روی آورد، عالَم و روز و دوره‌ای پیش می‌آید که در آن موجبات غفلت و فراموشی از میان می‌رود، و ...]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:36 وَبُرِّزَتِ ٱلْجَحِيمُ لِمَن يَرَىٰ
79:36 و دوزخ برای هر فرد بینائی، آشکار و نمایان می‌گردد (و بر کسی مخفی نمی‌ماند). [[«بُرِّزَتْ»: نموده شد. آشکار گردانده شد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:37 فَأَمَّا مَن طَغَىٰ
79:37 امّا آن کسی که طغیان و سرکشی کرده باشد. [[«طَغی»: سرکشی و نافرمانی کرده باشد (نگا: نازعات / 17).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:38 وَءَاثَرَ ٱلْحَيَوٰةَ ٱلدُّنْيَا
79:38 و زندگی دنیا را (برگزیده باشد و بر آخرت) ترجیح داده باشد. [[«آثَرَ»: برگزیده باشد. ترجیح داده باشد.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:39 فَإِنَّ ٱلْجَحِيمَ هِىَ ٱلْمَأْوَىٰ
79:39 قطعاً دوزخ جایگاه (او) است. [[«الْمَأْوی»: منزل و جایگاه.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:40 وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفْسَ عَنِ ٱلْهَوَىٰ
79:40 و امّا آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد، و نفس را از هوا و هوس بازداشته باشد. [[«مَقَامَ رَبِّهِ»: (نگا: رحمن / 46، ابراهیم / 14). مَقام، در اصل به معنی جایگاه اقامت است. در اینجا مراد شخص حاضر در آن است که ذات خداوند سبحان است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:41 فَإِنَّ ٱلْجَنَّةَ هِىَ ٱلْمَأْوَىٰ
79:41 قطعاً بهشت جایگاه (او) است. - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:42 يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَىٰهَا
79:42 از تو درباره‌ی قیامت می‌پرسند که در چه زمانی واقع می‌شود؟ [[«أَیَّانَ»: چه وقت؟ کی؟ «مُرْسَاهَا»: وقوع قیامت و برپا شدن آن. مصدر میمی است از إِرْساء (نگا: اعراف / 187، هود / 41).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:43 فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَىٰهَآ
79:43 تو را چه آگهی و خبر از آن؟! (تو چیزی از آن نمی‌دانی). [[«فِیمَ»: مخفّف (فِی مَا) است. «ذِکْری»: خبر دادن. بیان کردن.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:44 إِلَىٰ رَبِّكَ مُنتَهَىٰهَآ
79:44 آگاهیِ از زمان قیامت، به پروردگارت واگذار می‌گردد (و اطّلاع از وقوع آن کار پروردگار تو است؛ نه تو). [[«مُنتَهی»: انتهاء. واگذاری (نگا: نجم / 14 و 42). «إِلی رَبِّکَ مُنتَهَاهَا»: چکیده مطلب این است: تنها خداوند از وقوع قیامت آگاه است و بس (نگا: اعراف / 187، لقمان / 34).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:45 إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَىٰهَا
79:45 وظیفه‌ی تو تنها و تنها بیم دادن و هوشدار باش به کسانی است که از قیامت می‌ترسند (و روح حق‌جوئی و حق‌طلبی دارند). [[«مُنذِرُ»: بیم‌دهنده. اعلام خطرکننده. «مُنذِرُ مَن یَخْشَاهَا»: این گونه تعبیرات اشاره به این حقیقت است که اگر کسانی دچار طغیان نفسانی نشده باشند و بلکه اندیشناک بوده و آماده پذیرش حق باشند، گوش دل به اندرزهای آسمانی فرا می‌دهند، و ادلّه و برهان، خردهایشان را تکان می‌دهد (نگا: بقره / 2).]] - Mostafa Khorramdel (Persian)

79:46 كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوٓا۟ إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَىٰهَا
79:46 روزی که آنان برپائی رستاخیز را می‌بینند (چنین احساس می‌کنند که در جهان) گوئی جز شامگاهی یا چاشتگاهی از آن درنگ نکرده‌اند و بسر نبرده‌اند. [[«لَمْ یَلْبَثُوا»: درنگ نکرده‌اند. نمانده‌اند و بسر نبرده‌اند (نگا: بقره / 259، مؤمنون / 112 و 114). «عَشِیَّةً»: شب هنگام. آخر روز. «ضُحی»: چاشتگاه. اوّل روز. «عَشِیَّةً أَوْضُحَاهَا»: مراد چند ساعتی است (نگا: یونس / 45، احقاف / 35، مؤمنون / 113). مرجع (هَا) واژه (عَشِیَّةً) است و بیانگر این است، صبحِ همان عصرگاه مراد است.]] - Mostafa Khorramdel (Persian)